مبانی نظری کانجانکچرال,ادبیات نظری کانجانکچرال,چارچوب نظری کانجانکچرال,فصل دوم پایان نامه کانجانکچرال,خرید مبانی نظری کانجانکچرال
دیرینه شناسی فوکویی، گرچه نارسایی های فلسفه ی سوژه در پدیدارشناسی استعلایی، هرمنوتیک، ساختارگرایی و نظریه ی مارکسیستی را آشکار ساخت، و هر دو وجه کل تعبیرهای ممکنی را که بر حسب دوگانگی ذهن و عین صورت می گیرد رد نمود؛ اما معضله ی بزرگ، در آن همچنان پابر جای بود؛ اینکه فوکو، خود چه تعبیر مثبتی می خواهد به دست دهد. دوران دیرینه شناختی فوکو، همراه با تردیدها و نوسانات او حول این دست باورداشت هاست که آیا اصول تبیینی ای که وی عرضه داشته است، قرار است به عنوان قانون و قاعده ای در ورای پدیده ها عمل کند و یا در اذهان مجریان گفتمان؟ (دریفوس و رابینو: 168)
مشکل فوکو بیشتر از این روی بود که اعتقاد داشت، اصول گفتمانی ای را که کشف کرده است، صرفاً توصیفی نیستند، اما در عین حال می دانست که نمی تواند شیوه ی عملکرد این اصول را به وسیله ی قوانین عینی یا ذهنی توضیح دهد. او از آنجایی که به شیوه ی کمابیش تقلیل گرایانه ی توضیح معنا برحسبِ «موضوعات گفتمانی» پایبند بود، بنابراین از نگرش تأویلی هایدگری مبنی بر توضیح کردارهای گفتمانی برحسب کردارهای غیرگفتمانی پرهیز می کرد. در چنین شرایطی، تنها راهی که با حذف قوانینِ علّی عینی، قواعد ذهنی و افق کردارهای معنادار باقی می ماند، شکل تعدیل شده ای از نظریه ی ساختارگرایی بود (همان: 1-170).
فهرست مطالب
پیشدرآمد
تبارشناسی فوکویی و مطالعات فرهنگی: بسندگیها و نابسندگیها
تاچریسم، پروژهای متناقضنما
بحران چپ و تجدیدنظر در سیاست نظریه
همآیندی: تبارهای مفهومی؛ از ماکیاولی تا آلتوسر
گرامشیِ هال
سیاست همآیندی در مطالعات فرهنگی و مولفه های آن
فروبستگی خودسرانه
مفصلبندی
انحراف نظریهای
گروسبرگ، زمینهگرایی رادیکال و «مطالعات فرهنگی»
مطالعات فرهنگی در ژاپن
مطالعات فرهنگی در ترکیه
جمعبندی
منابع