نوع فایل: word
قابل ویرایش 85 صفحه
مقدمه:
در طول دهه هاي گذشته تغيير بسياري كرده است و برطبق ديدگاههاي غالب و ارزشهاي رايج روز در هر دوره ، تعيين شده است و ابزاري كه براي اندازه گيري آن بكار رفته مي رود همچنان در حال تغيير خواهد بود . هوش جنبه اي ازجنبه هاي گوناگون تفاوتهاي فردي است كه هنوز درچارچوب كامل قرار نگرفته است ، از جملههاي ويژگيهاي فردي فرآيندهاي ذهني هستند كه مشاهده مستقيم اين تفاوت در آنها بسيار دشوار و گاهي غير ممكن است و لذا ما فقط از روي اعمال كه اشخاص انجام مي دهند ، قادر هستيم كه به نيروهاي ذهني آنها پي ببريم ، مثلاً : كودكي كه مسائل را زودتر ياد مي گيرد كودك با هوش ناميده مي شود ، ولي كودك كه نمي تواند به آن سرعت فرا گيرد وقتي مهارتهاي ساده را هم به زحمت مي آموزد ، از لحاظ توانائيهاي ذهني داراي هوش ضعيف است بدين معني كه هر دو كودك استعداد ذهني دارند ولي اين استعداد در اوّلي بيشتر از دوّمي است. ( اسدي ، 74 )
هوش بر خلاف تصور عامه يك جوهر يا ملكه نيست بلكه متضمن اعمال واكنشهاي ذهني پيچيده اي است كه در رفتار فرد ظاهر مي شود . از همين روست كه از هوش به خودي خود نمي توان تعريف جامعي ارائه دارد و سعي در تعريف ارائه هر تعريف مجددي از هوش ، نتيجه اش نامفهوم يا حداقل نارسا بودن تعريف است . لذا بسياري از روان شناسان ، روش غير مستقيم پيش گرفته و مثلاً از توضيح تفاوت ميان هوش و عادت ، هوش وغريزه ، هوش و استعداد براي نشان دادن و جوه افتراقي آنها ، استفاده كرد ، و به تعريف معنا.ي آن نزديك مي شود و آن گاه اين تعاريف كامل نشده را در هم ادغام كرده و با شناخت مجموعة ، اين فعاليت ، به تصور كلي و مفهوم هوش نامحدودي نزديك مي شوند . شناختي كه تنها از طريق تظاهراتش در رفتار ميسر مي شود .(اسدي ، 74 )
هوش معمولاً در فهرست ويژگيهاي فرد آمده و از جمله خصائص كم و بيش ثابت رفتار بشمار مي رود . توصيف و اندازه گيري هوش قسمت عمدة وقت روانشناسان را به خود اختصاص داده است .
مطالعات آنان در اين زمينه ارزش علمي و نظري دارد . ارزش علمي عبارت است از پي بردن به ميزان كارآمدي افراد و تعيين اينكه ايشان تا چه حدودي و درچه قسمتهايي مي توانند مفيد واقع شده و موفقيت بدست آورند و ارزش نظري تحقيقات روانشناسان در مورد هوش اين است كه مي توانند شناخت انسان را در مورد خودش بيشتر كنند و تا حدي موجب ارضاي كنجكاوي او شوند ( آستانبوس ، 74 )
وقتي ما از هوش انسان مي گوئيم در واقع به رفتار و كردار او در موارد مختلف ، كه از وضعيت هوش او حكايت مي كند توجه داريم . ( آستانبوس 74 )
فهرست مطالب:
فهوم هوش
هوش كلي
جنبه هاي مورد توجه روان شناسان
تعاريف هوش
ويژگيهاي هوش
ويژگيهاي عمومي هوش
انواع هوش
نظريه هاي معاصر هوش
نظريه هاي عاملي
نظريه هاي دو عاملي اسپيرمن
نظريه چند عاملي ترستون
تحليل عوامل ترستون
مدلهاي سلسله مراتبي ورنون
نظرية كتل
نظريه دو سطحي جنسن
نظريه هاي فرايند مداري هوش
نظرية شناختي پياژه
نظريه باز نمايي برونر
رويكرد و يا ديدگاه مؤلفه اي
جدول مولفه هاي هوش استبرنبرگ
يك توانايي يا چند توانايي
نظريه هوش گليفورد
هوش و وراثت
خويشاوندي نسبي و هوش
تأثيرات فرهنگي در رشد كودك
تأثير طبقه اجتماعي
پايگاه اجتماعي و اقتصادي
هوش
تفاوتهاي جنسيتي در عملكرد هوش
آيا بهرة هوش ثابت است ؟
انواع تيز هوش و طبقه بندي تيز هوشان
ويژگيهاي تيز هوشان
همبستگي هوش و حجم مغز
نكات ضروري در مورد بهداشت و روان كودكان
تاريخچة پيدايش مقياس اندازه گيري هوش
آزمونهاي هوش .
آزمون هوش استانفورد – بينه ( فردي )
مقياس جديد استنفوردبينه
مقياس هوش وكسلر
آزمونهاي گروهي هوش
آزمونهاي چند بعدي هوش
آزمونهاي ريون
طبقه بندي آزمونهاي هوش بر حسب گروههاي سني
ب : مهد كودك
تأثيركودكستان در رفتار اجتماعي كودك
تأثير كودكستان در رشد مفاهيم ذهني اطفال
رفتار اجتماعي در سنين بيش از مدرسه
واكنشهاي عاطفي متقابل اجتماعي