نوع فایل: word
قابل ویرایش 128 صفحه
چکیده:
اين رساله، با عنوان «آموزههاي تربيتي در مثنوي و تطبيق آن با روانشناسي نوين و معاصر» در يك مقدمه و چهار بخش تنظيم شده است. مقدمه مشتمل است بر اشارهاي به جايگاه رفيع مثنوي در ميان آثار ادب فارسي و عظمت انديشههاي ژرف مولانا جلال الدين محمد مشهور به مولوي. همچنين شرح مختصر زندگينامه به آن بزرگ از آغاز حيات تا واپسين دم حيات.
بخش اول اختصاص دارد به بررسي تعليم و تربيت از ديدگاه قرآن و احاديث و رواياتي كه از ائمه معصومين عليهماالسلام نقل شده است. در بخش دوم به جهانبيني مولانا، انسان از ديدگاه مولانا، تهذيب اخلاق، تدبير منزل و سياست مُدُن در مثنوي اشاره دارد و ابياتي چند در باب هر موضوع به عنوان شاهد مثال از مثنوي معنوي آورده شده است. بخش سوم به بررسي نظرات و آراء روانشناسان بزرگ معاصر در زمينه تربيت و رشد و به كمال رسيدن و شكوفا شدن انسانها، اختصاص داده شده است. در ابن بخش نظرات شش تن از برجستهترين روانشناسان را كه در حوزه رشد شخصيت و كمال يا با او هر كدام الگويي خاص را ارائه دادهاند و به روانشناسان كمال گرا شهرت دارند، مورد بررسي فرار دادهايم. در بخش چهارم تلاش گرديده است تا نظرات تربيتي مولانا در مورد به كمال رسيدن انسان با سه مكتب بزرگ روانشناسي نوين و معاصر تطبيق داده شود. اين سه مكتب بزرگ عبارتند از مكتب روانكاوي، مكتب رفتارگرايي و مكتب انسانگرايي باشد كه بيان نكات تربيتي در مثنوي به عنوان يك راه ارتباطي با منبع وحي، راهنمايي ما در فهم مطالب مربوط به انسان باشد، چرا كه مولانا با اقتباس از قرآن كريم و فهم آيات وحي به خلق مثنوي پرداخته است. تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.
مقدمه:
سپاس و ستايش و ثنا، آن را سزاست كه از نهيب دور باش كبريايياش عقل دورانديش را در شناخت ذاتش راه نيست، و انديشه تيزگام در راه شناسايي او لنگ است. زيرا مخلوق جز از جنس و مثل خود اگاه نيست. و درود كامل، خاص خاصان اوست بالاخص، بر اوّلين تجلي نور ازل و آخرين پيامبر مرسل محمد (ص) و پويندگان راه و حاملان انديشه او. در ميان نوابغ ادبي و انديشمندان زبان و ادب فارسي و زنجيره چهرههاي درخشان هزار سال شعر فارسي، مولوي يكي از زبانآورترين شاعران تاريخ و يكي از رفيعترين سرايندگان شعر عرفاني در تمام اعصار شعر فارسي و آخرين مظهر كمال در سراسر جغرافيايي ادبيات عرفاني ايران است كه ديوان شمس و مثنوي او متعاليترين اوج معنيگرايي در شعر تعليمي فارسي است. عشق كه بنمايه غزلهاي اوست، تجربه حيات اوست.
مثنوي او عمليترين و حياتيترين نمونه عرفان است آن هم با نظم و سبك و ساختار و صورتي كه ويژه اوست، اما از طرفي ديگر مدتها بود كه شيفتهوار، دل بسته مثنوي بودم و انديشههاي بلند و افكار معنيآفرين و هيجانبرانگيز و حركتخيز و حياتبخش و انسانساز و معاني شيرين كه از الفاظ سخته اين كتاب عظيم ميتراود، هر روز بيش از روز پيش، مرا مجذوب و مفتون خويش ميساخت در نتيجه سعي و تلاشم بر اين بود كه بتوانم از اين شاهكار بيهمتاي جاويدان جهان انديشه و ادب شعر فارسي چيزي بياموزم.
براي من، مثنوي مولوي، تنها يك اثر ماندگار و خواندني و ماندني چون ديگر آثار عرفاني يادواوين شعري و حكمي نيست، بلكه محور زندگي و آئينه تمامنماي حيات بشري است كه از ديدگاه او انسان حامل انديشه الهي و مقام خليقهايي دارد. و هيچكس در ديدگاه خداوند خوار مايه و حقير نيست. و راه وصول به حق، موقوف و منحصر به صورتي خاص از پرستش نيست، بلكه هر كاري كه از سر سوز و اخلاص به حق انجام شود، راهي به حق است و از هر دلي به حقيقت راهي است.
همانگونه كه از شاهنامه فردوسي، صداي ضربان قلب زنده و تپنده انسان پرتوان و پوياي بيزمان و مكان را ميشنويم، مثنوي مولوي نيز احياگر حيثيت انساني و معمار انديشه و منادي صلح و آزادي و اُخوت، انسان و انسانگرايي و مبشر عدالت اجتماعي و ستايشگر فضيلت و علم و عشق و خردپژوهي است. البتّه خرد كلّي معرفتجو و معاد انديش و فريادي است عليه نابرابريهاي اجتماع. او سقراطوار، به سرنوشت انسان و آزادي او ميانديشد. همانگونه كه شاهنامه به رودي عظيم ميماند كه در عين قدرت و زيبايي، آراسته و كامل است و براي هر شخص جلوه و جمال خاص دارد و در عين حال، شناسنامه زندگي پرتلاطم وسرشار از گير و دار ملت سلحشور و قوم دلير ايران است كه يك قوم و فرهنگ را از اعماق زمان و ژرفاي تاريخ بيرون كشيده است و بر قله رفيع فكر و تمدن و فرهنگ و ادب قرار داده است.
مثنوي نيز به اقيانوسي متلاطم ميماند كه در سطح هموار، آرام و قابل رؤيت و بهرهبرداري است و گاه در اعماق ژرف، درههايي پر پيچ و خم به جريان ميافتد و از دسترس و ديد خواننده ناپديد ميگردد. مولوي عقيده دارد كه حقيقت انساني بيرنگ است و قدر مشترك ميان افراد بشر معني و اصل انسانيت است. پس همان بهتر كه بدان حقيقت باز گرديم و ستيزه و پرخاش را به يك سو نهيم. مثنوي عصاره تجربه ديني اسلامي در طول هزار و پانصد سال تفكر ديني است و به ما ميگويد كه اعمال قدرت و خشونت و قهر و غلبه و آزار و شكنجه و سختگيري، راه صحيح تربيت و پرورش اخلاق نيست.
شايد بتوان با قدرتنمايي و هيبت، بشر را مقهور كرد ولي نميتوان انسان كامل ساخت زيرا قهر و هيبت ممكن است ظاهر را منظم كند ولي باطن را پاك نميكند و نور معني نميبخشد و انسانيت روي در حجاب ميكشد.
پس از تنگنظري و كوتهبينيها و فردطلبيها دست برداريد، زيرا تسلّط بر دلها و عقايد از دايره فشار بيرون است، همانگونه كه شاهنامه براي انديشمندان، ساختار پيروزي و شكست، اميد و نااميدي، زادنها و مردنها، در آن تفكرآميز و پرمعناست و ميتواند چراغي براي آيندگان باشد كه چگونه با ايران و ايراني بايد برخورد كرد، مثنوي نيز با ارائه جهانبينيها و بايد و نبايدهايي كه ارائه ميدهد، شمع شبافروزي است براي آيندگان و براي همگان كه چگونه با انسانها برخورد كنند و به ما ميگويد اي انسانها، تبر در جان يكديگر منهيد و بگذاريد انسانيت از افق زندگي سر بر زند و بدرخشد.
براي مفاهيم بيشماري كه در مثنوي ميدرخشند از آنجا كه هر كس از زاويهاي به آن نگريسته، خواستيم دِيْنِ خود را ادا و شمهاي از مفاهيم معرفتي انساني و رشد و كمال او را بيان نمايم. اما در اين درياي بس عظيم و ژرف و پهناور و در اين گفتار كوتاه، پيش از يك قطره آن را نميتوان بازگو كرد، زيرا به ضرس قاطع و يقين جازم، معتقدم و ميگويم كه هيچ كتابي از ساختههاي فكر و قلم بشري به اندازه مثنوي شريف مولوي افكار تازه و مطالب ارزنده و جاوداني ندارد. به طوري كه اگر پيشرفت سريع و حيرتانگيز تمدن و علوم و معارف بشري، به فرض محال كلّي از كتب و آثار نظم و نثر قديم، ساخته قلم و فكر بشر را در هم نوردد و همه را باطل كند، هنوز مثنوي مولوي زنده، پيشرو و. قافلهسالار اصلاح نفوس و سردفتر علوم و معارف بشري و مظهر (آنكه نمرده است و نميرد تويي) خواهد بود. خلاصه اين كه؛ افكار و عقايد مولوي كه در منظومه مثنوي و ديگر آثار او پراكنده است، درياي عظيم است كه به قعر آن نتوان رسيد و به قول مولانا:
گر شود بيشه، قلم دريا مديد
مثنوي را نيست پاياني پديد
فهرست مطالب:
چكيده
پيشگفتار
مقدمه همراه با شرح زندگاني مولانا و معرفي آثار
مقدمه
زندگينامه مولانا
1. آغاز عمر، اسم و القاب (1)
2. بهاء ولد، مولانا و مهاجرت
3. روزگار تربيت و ارشاد
4. دوره انقلاب و آشفتگي
پايان زندگاني
صورت و سيرت مولانا
آثار مولانا
1. غزليّات
2. مثنوي
آثار منثور مولانا
1. فيه ما فيه
2. مكاتيب
.3 مجالس سبعه
بخش اول
تعليم و تربيت در اسلام، قرآن، احاديث
فصل اول
1. مقدمهاي بر تعليم و تربيت اسلامي
فصل دوم
تعليم و تربيت در اسلام (قرآن، احاديث)
فصل سوم
ضرورت تعليم و تربيت براي انسان
فصل چهارم
اهميّت تعليم و تربيت براي فرد
تعليم و تربيت سطح اقتصادي فرد را بهبود ميبخشد.
تعليم و تربيت سطح اجتماعي فرد را بالا ميبرد
نقش تعليم و تربيت در ساختار شخصيت انسان
نقش تعليم و تربيت در پرورش جنبههاي انساني
فصل پنجم
هدف از تربيت
موضوع تعليم و تربيت
مفهوم تعليم و تربيت
اهداف كلي تربيت
اصلاح رابطه انسان با جامعه
اصلاح رابطه انسان با تاريخ
بخش دوم
انسان از ديدگاه مولانا در مثنوي
فصل اول
جهانبيني حاكم بر مثنوي
فصل دوم
نظر مولانا در مورد انسان
1. نقش انديشه در وجود انسان از ديدگاه مولانا
4. وجوه انسان در مثنوي
5. خلقت انسان در مثنوي
6. نقش انسان در مثنوي
7. حقيقت وجود آدمي از ديد مولانا در مثنوي
8. نقش انسان نادان در گمراهيها از ديدگاه مولانا
9. نقش عشق و سعادت و عقل در انسان از ديدگاه مولانا
فصل سوم
انسان كامل از ديدگاه مولوي
انسان ميان دو بينهايت
ارزيابي انسان كامل از خود از ديدگاه مولانا
راه و روشهاي نيل به كمال
فصل چهارم
تهذيب اخلاق در مثنوي
1. انسان اشرف مخلوقات است
1. راستي و راست گفتاري؛
در فضيلت خاموشي
در فضيلت سخاوت
در باب فرضيه زكات و دستگيري از نيازمندان
جايگاه و مورد انفاق و امساك
در باب عفت
محبت و نيكويي در حق دوستان
مشورت با عاقلان
دوري از همنشيني با احمقان
هرچه ميكني براي خدا انجام بده
بدبين مباش و به نيكيها بنگر و از تلاش فرو مگذار
كينهتوزي مكن
پيرو راستا باش
قرآن بخوان و مطالب آن را پذيرا باش
از پاكان بد مگو و دل به پاكان بسپار
نعمتهاي خدا را شكرگزار باش
5. نمونههايي از اخلاق بد و منفي در مثنوي
2. ياس و نااميدي
4. شهرت و نام و نشان
6. مكر و فريب
7. تقليد
8. پيروي از هوي و هوس
10. ظلم و ستم
11. مدح و تملّق و چاپلوسي
12. تعليم علم به نااهلان
13. ظاهرنگري
14. غيبت
16. غفلت
18. (فرق) مقايسه تحصيل با تهذيب اخلاق
فصل پنجم
تدبير منزل
وظايف انسان در خانواده
2. وفاداري به همسر، تلاش براي رفاه خانواده
حياتي ناگوار از مرگ و وصلتاي زهرتر از زهر فراق
همراه با جمع
اشعار مربوط به همراهي جمع
خيانت نكردن به همسر و راستگويي در زندگي
6. مهماننوازي و مهمان را عزيز داشتن و بدگويي نكردن
فصل ششم
سياست مدن
1. مقدمه
پيرچنگي (كمك به ضعفا و تهيدستان)
3. رفع اختلاف و برقراري صلح و آشتي
4. از بين بردن نزاع، مخالفت و عداوت از ميان انصار به بركات رسول(ص)
مقدمه
تفسير ابيات
4. احسان در حق دوستان
منابع
منابع ومأخذ:
1.قرآن كريم.
2.آتكينسون، ريتا ال؛ آتكينسون، ريچاردسي؛ اسميت، ادواردي؛ زمينه روانشناسي هيلگارد. جلد اول، ترجمه دكتر حسن رفيعي، انتشارات ارجمند، چاپ اول، 1378.صفحات 3616.
3.آراسته، رضا؛ زايش دوباره در آفرينش و عشق از ديدگاه مولانا، انتشارات صفا، چاپ اول، تهران، 1380.
4.اميني، ابراهيم؛ اسلام و تعليم و تربيت، چاپ آرين، انتشارات چهارم، 1376.
5.بشردوست، مجتبي؛ سوداي حقيقت (هستيشناسي مولانا)، نشر روزگار، چاپ اول، 1381.
6.جعفري، محمدتقي؛ تفسير، نقد و تحليل مثنوي جلالالدين محمد مولوي، جلد 1 الي 6، چاپخانه نمونه قم، تهران، 1381.
7.جعفري، محمدتقي؛ مولوي و جهانبينيها در مكتبهاي شرق و غرب، انتشارات بعثت، چاپ سوم، 1376.
8.خالديان، محمدعلي؛ بررسي موانع معرفتي در مثنوي با نگاه به انديشهها و جهانبينيهاي مولوي، نشر موسسه فرهنگي و انتشاراتي فراغي، چاپ دوم، 1384.
9.خيرآبادي، عباس؛ ظروف آب زندگي (بررسي ساختار قصههاي مثنوي)، انتشارات پاژ، چاپ اول، مشهد، 1384.
10.دفتر همكاري حوزه و دانشگاه. مكتبهاي روانشناسي و نقد آن. جلد دوم. سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها. چاپ دوم. 1377.
11.دلشاد تهراني، مصطفي؛ سيري در تربيت اسلامي. موسسه نشر و تحقيقات ذكر. چاپ چهارم. 1380.
12.رهبر، محمدتقي؛ رحيميان، محمدحسن؛ اخلاق و تربيت اسلامي، نشر سمت، 1380.
13.زرينكوب، عبدالحسين؛ بحر در كوزه/نقد و تفسير قصهها و تمثيلات مثنوي، انتشارات علمي سخن، چاپ چهارم، 1381.
14.سادوك، بنيامين جيمز؛ سادوك؛ ويرجينيا، الكوت؛ خلاصه روانپزشكي و علوم رفتاري، جلد اول، ويرايش نهم، ترجمه دكتر حسن رفيعي، انتشارات ارجمند، 1384، صفحات 232209.
15.سانتراك، جان دبليو؛ زمينه روانشناسي، ترجمه مهرداد فيروزبخت، ناشر خدمات فرهنگ رسا، 1383.
16.شريعتمداري، علي؛ روانشناسي تربيتي، انتشارات سپهر تهران، چاپ يازدهم، 1377.
17.شولتس، دوآن؛ روانشناسي كمال (الگوي شخصيت سالم)، ترجمه گيتي خوشدل، نشر پيكان، چاپ نهم، 1380.
18.شهيدي، سيدجعفر؛ تفسير نقد و تحليل مثنوي جلالالدين محمد مولوي، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم، 1380.
19.شيرواني، علي؛ آموزههاي اخلاقي در مثنوي، انتشارات دارالعلم قم، چاپ اول، 1377.
20.طوسي، خواجه نصيرالدين؛ اخلاق ناصري، انتشارات افست، چاپ اول، 1356.
21.غزالي طوسي، ابوحامد؛ كيمياي سعادت، انتشارات مركزي، چاپ هفتم، 1353.
22.فروزانفر، بديعالزمان؛ شرح زندگاني مولوي؛ انتشارات گلرنگ، 1368.
23.فروزانفر، بديعالزمان؛ شرح مثنوي شريف، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ اول، 1380.
24.كاردان، عليمحمد؛ اعرافي، غلامرضا؛ فلسفه تعليم و تربيت. جلد اول. پژوهشكده حوزه و دانشگاه. تهران. چاپ چهارم. 1380.
25.كاشاني، عزالدين محمود بن علي؛ مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه، نشر اتحاد، چاپ ششم، 1381.
26.كرماني، عبادزاده؛ تئوريها و اكتشافات علمي مولانا، نشر طلوع آزادي، 1363.
27.مشيري، جليل؛ نگرشي بر انديشههاي مولوي، نشر دانشگاه اراك، چاپ اول، 1384.
28.مومنزاده، محمدصادق؛ برداشتهاي روان درماني از مثنوي، انتشارات سروش، چاپ اول، 1378.
29.ميزياك، هنريك؛ سكستون، ويرجينيا استارت؛ تاريخچه و مكاتب روانشناسي، چاپ دوم، ترجمه احمد رضواني، انتشارات به نشر، 1376.
30.نصراصفهاني، محمدرضا، سيماي انسان در اشعار مولانا، نشر هشت بهشت، چاپ اول، 1377.
31.نصري، عبداله؛ سيماي انسان كامل از ديدگاه مكاتب، انتشارات سپهر، تهران، چاپ چهارم، 1376.
32.نيكلسون، رينولد؛ تصحيح مثنوي معنوي مولانا جلالالدين رومي، انتشارات مولي، تهران، 1370.
33.هاشمي، جلال؛ پيغام سروش (مكتب مولانا و روانشناسي نوين)، انتشارات بعثت، 1380.
34.همايي، محمد جلالالدين؛ مولوي نامه، جلد 1 و 2، نشر ستاره قم، چاپ نهم، 1376.
35.Evans, R.I. Dialogue with erich from. New York: Harper and Row. 1966.
36.Hall, M.H. A conversation with Abaham H. Maslow. Psychology Today. 2, 2755. 1968.
37.Hall, M.H. A conversation with viktor frankl of Vienna. Psychology Today. 2, 5665. 1968.
38.Jung, C.G. Man and His Symbols. New York: Dell. 1968.
39.Rogers, C.R. Client centred therapy. Boston: Houghton Mifflin. 1951.
40.Shapard, M.F. An intimate portrait of fritz perls and gestalt theraphy. New York: Dutton. 1975.