این نوشتار مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارتهای اجتماعی نابینایان می باشد. در بخش اول چارچوب و مبانی نظری مهارتهای اجتماعی نابینایان تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه نظری تحقیق مهارتهای اجتماعی نابینایان در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.
مقدمه
محققان در طی سالهای متمادی نشان دادهاند افراد آسیب دیده بینایی در زمینه مهارتهای اجتماعی مثل آغاز كردن یك رابطه (كف[1]، 2002، كورن و كوئینز[2]، 2002، مك گاها و فرین[3]، 2001)، دوستی و روابط اجتماعی (كلسی[4]، 2006، كف، 2004، ساكس وسیلبرمن[5]، 2000، هاره و آرو[6]، 2000)، شایستگی اجتماعی (وایت[7]، 2003، وندی[8]، 1991) و ارتباطات غیركلامی (ساكس و سیلبرمن، 2000) در مقایسه با همسالان بینای خود به طور معناداری در سطح پایینی قرار دارند بر اساس نتایج پژوهشها، علت مشكلات افراد با نقایص بینایی در تعاملات اجتماعی، وجود تأخیرات رشدی در ارتباطات بیان شده است. نتایج مطالعات نشان داده است كه دانشآموزان با آسیب بینایی نسبت به همسالان بینایشان به میزان كمتری شروعكننده تعاملات اجتماعی هستند و به میزان كمتری به آن علاقه نشان میدهند.
در چند سال گذشته، محققان توجه مضاعفی به عملكردهای اجتماعی در افراد با ناتوانیهای مختلف جسمی معطوف داشتهاند (گرشام، 1981، ون هسلت و ماتسون[9]، 1983). افراد با نیازهای خاص از لحاظ اجتماعی منزوی و گوشهگیر میشوند و بازخوردهای نامناسبی را در تعاملات بین فردی خود از محیط دریافت میكنند و تمایل به تعامل با همتایان بینای خود ندارند.برطبق نظر مک کاسپی (1996)، جوانان با نقایص بینایی درزمینهی یادگیری خود به خودی در قلمرو اجتماع توانایی محدودی دارند. دیگرمحققان عنوان میکنند كه رفتارهایی مانند بیتوجهی به علایق دیگران، الگوهای غیرمعمول زبانی وعدم ترجیح تعامل با بزرگسالان درافراد با نقص بینایی رایج است.
شیوههای آموزش مهارتهای اجتماعی
قبل از شروع آموزش مهارتهای اجتماعی باید این امر روشن شود كه چه مهارتهایی برای آموزش به كودكان و نوجوانان حائز اهمیت است. در تعیین این مهارتها باید چند نكته را مشخص كرد از جمله مرحله رشد كودك كه در سرعت بخشیدن یابه تاخیر انداختن آموزش و كسب مهارت مؤثر است. بافت فرهنگی و موقعیتی، و نیز دیدگاههای كسانی كه در محیط پیرامون فرد هستند مثل والدین، همسالان و معلمان در تعیین نوع مهارت دخیل میباشند، گاه میان برداشت بزرگسالان از مهارتهای اجتماعی مورد نیاز كودكان و نوجوانان تفاوت بسیار به چشم میخورد و مهارتها بر حسب موقعیت متفاوت به نظر میرسند. مثلا معلمان در كلاس درس، آن دسته از رفتارهای اجتماعی را كه به آموزش مهارتهای تحصیلی كمك میكنند ارزشمند میدانند. گرشام (1984) معتقد است نتایج مهم اجتماعی تعلیم مهارتهای اجتماعی به كودكان را میتوان شامل مواردی چون پذیرش در گروه همسالان مورد قبول بزگسالان خاص قرار گرفتن سازش با محیط تحصیلی، عمل به عقل سلیم و عدم ارتباط با دستگاه قضایی نوجوانان دانست.
ظاهراً نتایج مطلوب در انتخاب مهارتهای اجتماعی برای آموزش به كودكان عامل مهمی در تعیین محور آموزش به شمار میآید، زیرا اگر مثلا هدف پذیرش كامل همسالان در مقابل موفقیت كلاسی یا روابط اصلاح شده خانه مطرح باشد، نحوه تأكید تفاوت میكند (كارتلج و میلبرن، 1985).ساکس و همکاران اظهار كرد كه آموزش مهارتهای اجتماعی برای جوانان با نقص بینایی بسیار مهم است. آنها ذكر كردند كه اگر كودكان اساس مهارتهای تعاملات اجتماعی شان را در سالهای اولیه توسعه ندهند، توانایی شان برای موفقیت به عنوان یك بزرگسال هم در كار و هم در زندگی شخصیشان ممكن است تحت تأثیر قرار گیرد.
ضرورت پرورش مهارتهای اجتماعی كودك، در بسیاری از موارد زمانی احساس میشود كه درافراد رفتار نامطلوب به چشم میخورد و علت آن نبود رفتار مطلوب در مجموعه رفتارهای فرد است، طبق نظر فوق، انتخاب رفتار مطلوب به جای رفتارهای مسالهساز به عوامل بسیاری بستگی دارد، كه معمولاً ارزیابی ذهنی افراد ذیربط از آن جمله است. این توانشها راههای اجتماعی مناسبی برای ابراز احساسها، عدم توافقها و یا درخواست برای تغییر رفتار غیرمعمول دیگری فراهم میآورند
. شیوههای آوزش به نابینایان بدین قرار است:
1- تدریس آموزش[10]: در جلسات اولیه مسائل كلی مهارتهای اجتماعی به نوجوانان آموزش داده میشود. این آموزش میتواند به صورت نوبتی [11] یا ادای ساده كلامی اجرا شود كه شامل اطلاعاتی در زمینه مهارتهای اجتماعی است. این روش مستقیم است و محتوای آن بعداً توضیح داده میشود.
2- الگوسازی[12]: الگو یك تكلیف بسیار مهم برای تعلیم مهارتهای اجتماعی است جنبهی اساسی الگوسازی آنست كه ما میتوانیم رفتارها یا مهارتها یا استراتژیهای مقابلهیی خاصی را بدون توضیح كسلكننده و نامرتب نشان دهیم. برای الگوسازی میتوان از نوارهای ویدیویی استفاده كرد كه درآنها شیوههای پاسخ به موقعیتها توسط نوجوانان نمایش داده میشود. رهبر گروه شاید یك فرد را كه از گروه انتخاب شده است دعوت كند و از او بخواهد مهارتهای خاصی را به نمایش بگذارد. بنابراین وقتی یك موقعیت بازی نقش در گروه مطرح شد طریقهی مقابله این نقش را به دیگران نشان میدهد. سرانجام الگوسازی میتواند برای نشان دادن راههای غیر مؤثر برخورد با موقعیت مفید باشد. اگر اعضای گروه از یك موضوع ترس داشتند، خود درمانگر میتواند این نقش را بازی كند و به اعضا اجازه دهد كه عملكرد او را نقد كنند. بر اساس الگوسازی و بحث روی موضوع چه نباید كرد، گروه میتواند نقشهای گوناگون مؤثر در موقعیتهای اجتماعی را بازی كند.
3- ایفای نقش[13]: ارزش ایفای نقش در طول تعلیم این است كه ایجاد موقعیت میكند از این رو مشابهت فراوانی با موقعیتهای واقعی دارد بنابراین نوجوانان میتوانند پاسخ به محركهایی را كه بعداً در موقعیت واقعی برخورد میكنند فرا بگیرد. در این روش درمانگر كنترل زیادی در دست دارد به آن سبب كه:
الف) نوجوانان میتوانند هر نقش را چندین مرتبه تمرین و تكرار كنند به این دلیل شكست اهمیت كمتری مییابد.
ب) نوجوانان میتوانند قطعات كوچكی از زنجیرههای مهارتها را تمرین و در آخر آنها را به هم متصل كنند.
ج) جنبههای گوناگون بر حسب نیازهای درمانی انتخاب میشوند.
د) موقعیتها را میتوان خیلی واقعی یا ساده برگزار كرد.
به طور معمول ایفای نقش به ترتیب، توسط افراد گروه اجرا میشود و افراد گروه راههای مؤثر و غیر مؤثری را كه در روش الگوسازی یاد گرفتهاند به صورت ایفای نقش به اجرا میگذارند. درجلسات ایفای نقش، محدودیت زمانی وجود ندارد، بلكه گروه میتواند چندین مرتبه به موقعیت قبلی باز گردد و تمرین را تكرار كند، تا اینكه افراد مهارتهای لازم را فرا بگیرند. بنابراین ایفای نقش جنبه مهمی از آموزش است كه قابلیت انعطاف زیادی دارد و میتواند با نیازهای فرد مناسب مطابقت كند.
4- تكنیكهای رفتاری[14]: هر چند كه تكنیكهای رفتاری در تعلیم مهارتها یك روش رساندن مفهوم کلام است كه میتواند بسیار تسریعكننده باشد. برای مثال وقتی فرد سعی میكند سر صحبت با فردی را باز كند، وقتی به طور واقعی با یك موقعیت ایفای نقش مواجه میشود، نمیتواند فكر كند كه چه بگوید در اینجا درمانگر میتواند به طور مستقیم جملاتی را كه لازم است به فرد یاد بدهد.
5- تكنیك شناختی[15]: یكی از مسائلی كه بیشتر نوجوانان به خاطر آن به درمانگر مراجعه میكنند، عدم اعتماد به نفس در ابراز وجود است جنبهی اصلی درمان اضطرابها و مشكلات عملكردی است كه بر اثر عبارات منفی منسوب به خود[16] در افراد ایجاد شدهاند (شاداب، 1373).
منبع:فروشگاه ساز فایلینا
فهرست مطالب
فصل دوم: مروری چارچوب نظری و پیشینه پژوهش مهارتهای اجتماعی نابینایان
2-5 مهارتهای اجتماعی 20
2-5-1 فرآیند ارتباط اجتماعی 20
2-5-2 مفهوم مهارتهای اجتماعی 20
2-5-3 تعریف مهارتهای اجتماعی 22
2-5-4 ویژگیهای مهارتهای اجتماعی 24
2-5-5 شش ویژگی عمده مهارتهای اجتماعی 25
2-5-6 طبقهبندی مهارتهای اجتماعی از نظر کارکرد 26
2-5-7 فرایندهای عاطفی و شناختی در مهارت اجتماعی 27
2-5-7-1 مهارتهای اجتماعی مربوط به عواطف 28
2-5-7-2 مهارتهای مربوط به شناخت اجتماعی 28
2-5-8 پیامدهای مهارتهای اجتماعی 29
2-6 مهارتهای اجتماعی نابینایان 30
2-6-1 رشد اجتماعی در نابینایان 30
2-6-2 ویژگیهای و محدودیتهای روانشناختی کودکان نابینا 31
2-6-3 تأثیر اختلال بینایی در فرآیندهای تحول روانی 35
2-6-4 خصوصیات افراد با ناتوانی اجتماعی 38
2-6-5 سازگاری اجتماعی افراد دارای نقص بینایی و عوامل موثر بر آن 40
2-6-6 عوامل مؤثر در سازگاری نابینایان 43
2-6-7 اهمیت مهارتهای افراد آسیب دیده بینایی 45
2-7 شیوههای آموزش مهارتهای اجتماعی 46
پیشینه تحقیق مهارتهای اجتماعی
2-8 پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق 49
2-8-1 تحقیقات انجام شده پیرامون در خارج از کشور 49
2-8-2 تحقیقات انجام شده در ایران 51
منابع