دانلود تحقیق معماری مدرن
تعداد صفحات : 44 با فرمت ورد و قابل ویرایش
معماری مدرن
مبانی معماری مدرن، كه سبكی غالب و جهانگیر در سده بیستم میلادی بوده، ریشه در تحولاتی كه خاستگاه آن شهر فلورانس در شمال ایتالیا در حدود چهارصدسال پیش از ظهور معماری مدرن بوده است.
بررسی معماری مدرن بدون توجه به زمینه های فكری و اجتماعی مدرنیته و تحولات متعاقب آن، همانند انسان گرایی، علم مداری، دین پیرایی، روشنگری و انقلاب صنعتی، امری ناقص و ابتر خواهد بود. هر یك از این تحولات در پیشبرد تفكر ذهنی مدرن و جهان مدرن نقش اساسی و تعیین كننده داشته است و معماری مدرن حاصل و نمود كالبدی چهار سده اخیر است.
بخش حاضر شامل چهار فصل است كه در فصل اول مدرنیته و زمینه ها و خصوصیات آن تبیین شده است. پس از آن در سه فصل، معماری مدرن و زیرمجموعه های آن در سه دوره معماری مدرن اولیه، متعالی و متأخر مورد بحث و شرح قرار گرفته است.
جهان مدرن در مقابل دنیای كهن، منظر متفاوتی از هستی عرضه می دارد كه برخاسته از باورهای عقلی و انسان مداری است. در جهان مدرن، داوری های ارزشی بر اساس این باورهای جدید تعریف می شود. شروع چنین تفكری از زمانی است كه انسان به عنوان محور سنجش تمام ارزش ها مطرح گردید. از زمانی كه توجه به ذهن و تفكر به عنوان مبانی ارزیابی پدیده های جهان مطرح شد، باور به عقل – كه در این دوره جانشین تفكرات ذهنی و روحانی دوران قرون وسطا گردید – انسان را به عنوان نماینده عقل و اندیشه، محور همه چیز قرار داد. انسان مداری، كه بعدها مبنای شكل گیری جامعه مدرن شد، ریشه در همین جایگزینی دارد.
دكتر هاشم آغاجری، استاد تاریخ، در تعریف مدرنیته چنین بیان می دارد:
«چارچوب معنای مدرنیته به عصری گفته می شود كه انسان در آن به عنوان فاعل شناسی و اقتدار به گونه ای خود بنیاد همه عالم و آدم را تبدیل به آبژة معرفتی و اقتدار خود می كند. به عبارت دیگر مدرنیته به مثابه یك دوران تاریخی به عصری می گویند كه اومانیسم (انسان گرایی) به معنی فلسفه كلمة ظهور پیدا می كنند... .
در این دوران بشر مبنای همه چیز می شود و طبیعت و جهان اخلاقی و روابط قدرت، علم و تكنولوژی خاستگاه بشری پیداغ می كند و همچنین در خدمت بشر قرار می گیرد. طبعاً مدرنیته به این معنی نوعی گسس از دوران ماقبل مدرن – كه عصر مسیحی اروپا است و در محور و مركز عامل خدای مسیحی قرار داد و همه ارزش ها به خداوند و مسیح و تجسد تاریخی و خارجی اروپا یعنی كلیسا ارجاع داده می شود – است. در دروان ماقبل مدرن، نظام ارش گذاری و اخلاقی و تمام نهادها و ساخت های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی مبتنی بر چنین انگارة خدامحورانه ای از عالم آدم است. مدرنیته به عنوان یك دوران تاریخی، عصر انسان محوری است و در مقابل نگاه سنتی ماقبل خودش قرار دارد كه عصر كلیسا محوری یا خدامحوری است».
در اینجا لازم است تفاوت بین دو واژة مدرنیته و مدرنیسم تبیین شود. مدرنیته وضعیت و حالتی است كه در تاریخ اتفاق افتاده و نوعی نگرش به هستی و زندگی است، ولی مدرنیسم ایدئولوژی و بنا به رویكردی، فهم مدرنیته از خودش است.
اكثر فلاسفه مدرن بر این نظر هستند كه آغاز عصر مدرن با پیدایش انسان گرایی و خردگرایی دوره رنسانس در قرن 15 میلادی در شمال ایتالیا همراه بوده است. از این دوره است كه جهان بینی انسان غربی تغیر جهت داده و از آسمان به سمت زمین متوجه شده است. این تغییر جهان بینی و بینش فكری چنان گسترده و فراگیر بود كه باعث واژگونی بسیاری از باورهای ذهنی شد و تفسیر و قرائت جدیدی از اصول و چارچوب های هنری، مذهبی، علمی، فلسفی، سیاسی، تكنیكی، اجتماعی و فرهنگی ارائه گردید.
اگرچه مذهب رنسانس همان مذهب قرون مسطی مسیحی است، ولی سردرها و تناسبات معابد بت پرستان یوتان و روم باستان برروی كلیساهای رنسانس نمایش پیدا كرد. برای كشیدن تصاویر و ساختن مجسمه هیا حضرت مسیح و قدیسان نیز بت های یونان باستان الگو قرار گرفت. كتاب ویتروویوس به نام در باب معماری در ده جلد در سال 1520 زیر نظر رافائل، به ایتالیایی ترجمه شد. این كتاب مورد توجه بسیار زیاد معماران رنسانس قرار گرفت.
خصوصیات اصلی عصر رنسانس را یم توان در انسان گرایی، واقع گرایی و خردگرایی خلاصه كرد. رنسانس آغاز انسان گرایی و اعتقاد به انسان و توانایی های او است. فرد و فردگرایی در عصر رنسانس اهمیت پیدا می كند و هنرمند و اثر هنری به نام هنرمند دارای ارزش می شود. نام هنرمندان و اندیشمندان غیرمذهبی در جامعه مطرح می گردد. این نگرش به انسان با بینش قرون وسطایی كه انسان را موجودی گناهكار و رانده شده از بهشت تلقی می كرد كه باید كفاره گناهان خود را پس دهد به كلی متفاوت است.
خردگرایی دیگر خصیصه عصر رنسانس است. در این دوره با گسترش مدارس غیرمذهبی، فلسفه، ادبیات، هنرهای آزاد، فنون جنگی، ورزش، تاریخ و خصوصاً تاریه عصر كلاسیك تندریس می شود. در هنر و معماری، احجام اولیه مانند مكعب، استوانه، كره و هرم اهمیت پیدا می كند زیرا این اشكال قابل درك و استنباط توسط ذهن انسان هستند و هیچ گونه ابهامی در مورد آنها وجود ندارد. تناسبات ریاضی، همگونی و تقارن كه در هنر كلاسیك یونان و روم باستان اهمیت داشت مجدداً در دوره رنسانس واجد ارزش بسیار زیاد می شود. كلیساهای عصر رنسانس كاملاً متقارن در نما و پلان هستند، چنانچه اگر انسان در مركز كلیسا بایستد، از طرف چهار طرف منظره ای مشابه و بدون ابهام مشاهده می كند. لذا عنوان شده كه در هنر رنسانس ذهن انسان در مرگز پرگار است.
در طی چهار قرن – شازندة، هفده، خجده و نوزده – كه تغییرات زیبنایی در جهان بینی دنیای غرب پدید آمد بینش انسان غربی نسبت به خود و جهان پیرامون به طور اساسی دگرگون شد. بایدها و نبایدها و مقدسات و نامقدسات جهان سنت زیر سؤال رفت و به جای آن هستی ها و واقعیات و كاركردها و عملكردهای دنیای مدرن جایگزین شد و علم لاهوتی تبدیل به علم ناسوتی گردید. لذا همه امور محسوس مضووع شناخت شد. زمین شناسی، اقیانوس شناسی، زیست شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی و غیره به صورت موضوعاتی درآمد كه به طور پیوسته و نظام مند مورد تحقیق و تفحص قرار گرفت. علم و شناخت به صورت غایت انسان مدرن درآمد.
تأكید بر قوه تفكر انسان، واقعیات عینی، كشف قوانین طبیعت و تجربه و آزمایش باعث پدید آوردن شرایطی شد كه علم و به تبع آن تكنولوژی به سرعت رشد و توسعه یافت. هر تحقیق و پژوهشی باعث اختراع و اكتشاف جدید شد كه آن نیز به نوبة خود پددیه ها و ابداعات جدیدتری را به دنبال داشت.
در سال 1769 ماشین بخار توسط جیمزوات (1819-1736) در انگلستان احتراع شد و طلیعة انقلاب صنعتی و تكنولوژی مدرن ظهور كرد. استفاده از نیروی بخار به عنوان نیروی محركه، توان و قدرت بی اندازه برای توسعة صنایع ایجاد كرد. تولید خانگی و كارگاهی در مقیاس خرد و محلی به سرعت تبدیل به تولید انبوه در كارخانجات با استفاده از قدرت ماشین و انرژی گردید. از اولین نمونه های كارخانجات مدرن می توان از نخ ریسی، پارچه بافی، ابزارآلات، مكصالح ساختمانی و وسایل حمل و نقل مانند كشتی سازی و راه آهن نام برد.
اولین خط آهن در انگلستات در سال 1825 احداثق شد. تا سال 1840، هشتصد كیلومتر راه آهن و تا سال 1850، شش هزار كیلومتر راه آن در انگلستات كشیده شد. اولین كشتی بخار در سال 1807 در آمریكا ساخته شد و در سال 1840 اولین كشتی بخار از اقیانوس اطلس عبور كرد. تلگراف در سال 1844 و تلفن در سال 1876 اختراع شد. در سال 1879 توماس ادیسون (1931-1847) چراغ برق را اختراع كرد. كارل بنز (1929-1844) اولین اتومبیل با سوخت بنزینی را در سال 1885 اختراع نمود.
صنایع مربوط به ساختمان نیز به سرعت پیشرفت كرد. صنعت شیشه سازی در نیمة دوم قرن هیجده گسترش بسیار یافت. در سال 1806 جام های شیشه یا به ابعاد 5/2×7/1 متر تولید شد. آسانسور در اواسط قرن نوزده در نیویورك اختراع شد. تولید تیرآهن، فولااد و سیمان در طی قرن 19 در كلیه كشورهای غربی رشد بسیار داشت.
از تبعات انقلاب صنعتی، رشد سریع شهرنشینی بود. صنعتی شدن كشاورزی و اخداث كارخانجات در اطراف شهرها و همچنین ارائه خدمات جدید در شهرها باعث جابه جایی جمعیت گردید و ساكنان عمدتاً كشاورز در روستاها به عنوان نیروی كار روزانه كارخانجات در شهرها شدند.
تغییرلات زیربنایی در شهرها فقط تغییرات جمعیتی و اجتماعی نبود، بلكه شهرها از نظر كالبدی نیز به كلی دگرگون شدند. پیشرفت تسلیحات جنگی باعث از بین رفتن برج ها، دروازه ها و خندق ها در اطراف شهرها و همچنین در اطراق مقرهای حكومتی شد.
شاید بتوان اذعان نمود كه هیچ پدیده ای در تاریخ شهرسازی، چه در اروپا و چه در سایر نقاط جهان به اندازه اتومبیل بافت و كالبد شهرها را تغییر نداده است. اتومبیل مقیاس شهرها را عوض كرد. مجاورت محل كار با محل زندگی، متراكم بودن ساختمانها در مركز شهرؤ كوچه های مباریم با مقیاس انسانی و مراكز محلات همه از بین رفت و مقیاس انسانی به مقیاس اتومبیل شد.