مدیریت کسب و کار
تعداد صفحات: 26 صفحه
فرمت: ورد – word
قابل ویرایش
قسمتی از متن:
مقدمه
درباره مدیریت
ارتباط کارآفرینی و مدیریت کسب و کار
وظایف و فعالیتهای مدیریت
سازمان چیست ؟
سازماندهی بر اساس وظیفه یا تخصص
تصميم گيرى
طرح کسب و کار
اجزاى يک طرح کسب و کار
انديشه (ايده) کسب و کار
شروع کسب و کار
وظایف کارآفرین در مدیریت کسب و کار
مدیریت بازاریابی
مدیریت مالی
هزينههاى شروع کار
انواع شرکتها
اهمیت بیمه در مدیریت کسب و کار
فناوری اطلاعات و نقش آن در توسعه کسب و کار
مزایای تکنولوژی اطلاعات برای شرکتها
پنج مهارت کسب و کار آينده ساز
مدیریت اخلاق در محیط کار
ارتقاى کسب و کار
چرا يک کسب و کار با خطر شکست مواجه است؟
مفهوم عملی فرانشیز
مدیریت بحران از نگاه کارآفرینان
بحران چیست ؟
روانشناسی برخورد با بحران
مدیریت در بحران
مقدمه:
مدیریت کسب و کار:
موفقيت هر کسب و کار رابطه نزديکى با چگونگى صحيح کنترل کردن امور آن را دارد: در واقع مديريت صحيح کسب و کار موجب رشد آن مي شود.بین دو مفهوم «کارآفرینی» و «مدیریت کسب و کار» تفاوت چندان و یا مشخص نمی توان قائل شد و این دو مفهوم را به طور مستقل از هم بررسی کرد. معیار تعریف کسب و کار در کشورهای مختلف بر حسب شرایط و نیازهای هر کشور متفاوت می باشد.ولی اغلب بر اساس تعداد کارکنان یا میزان درآمدهای سالیانه تعریف می-شوند؛ «کمیته توسعه اقتصادی آمریکا، کسب و کار را چنین تعریف می نماید» کسب و کار باید حداقل دو شرط از چهار شرط: 1- مدیریت مستقل 2- تأمین سرمایه از طریق یک نفر یا جمع محدود از افراد 3- انجام فعالیتها به صورت عملی 4- کوچک بودن در برابر بزرگترین رقیب باشد.
تعریف کارآفرینی:
کارآفرینی فرآیند شناخت فرصتهایی است که برای آنها بازار وجود دارد و پذیرش ریسک برای ایجاد سازمان در جهت ارضای نیاز می باشد. در حالی که مدیریت کسب و کار کوچک، فرآیند مداوم تصاحب و اداره یک کسب و کار ثبات یافته است.
درباره مدیریت:
مدیریت توانایی انجام دادن کار با کمک دیگران است.مدیزیت،علم و هنر به کارگیری اصول برنامه ریزی، سازماندهی ،ارتباطات ،هدایت و کنترل امکانات و فعالیتهای افراد برای رسیدن به هدفهای خاص موسسه است.مديريت کسب و کار را نبايد صرفا يک عمل آکادميک محسوب کرد. مديريت واقعى در بر گيرنده هدايت قوى، رفتار مثبت، دانش کسب و کار و مهارتهاى مناسب فردى است. مديریت در حقيقت هدايت افراد، تاثير گذارى بر کار و تصميم گيرى بموقع و صحيح است و مهارتهاى مديريتى را به مرور زمان مي بايست کسب کرد و به بيان ديگر کسب مهارتهاى مديريتى در واقع همانند سپرده گذارى در بانک مى باشد.
ارتباط کارآفرینی و مدیریت کسب و کار:
کارآفرینان منابع را از جایی که بهره وری پایین دارد به جایی که بهره وری بالایی دارد منتقل می کنند و این یکی از عوامل موفقیت آنها به شمار می رود زیرا تخصیص مناسب ابزار، تجهیزات، پول، مواد خام و نیروی انسانی سبب رشد و نمو سازمان می شود اما این امکانپذیر نیست مگر اینکه کارآفرین بتواند مهارت ها، توانایی ها و خصوصیات فردی و جمعی را در راستای اهداف سازمان بکار گیرد و هدایت گری دیگران را عهده دار می شود و اینها همه از وظایف و فعالیت مدیریت کسب و کار می باشد.
وظایف و فعالیت های مدیریت:
صاحب نظران مدیریت معتقدند هر سازمان اجتماعی (دولتی، صنعتی، بازرگانی، خدماتی، فرهنگی، آموزشی و مذهبی، نظامی و سیاسی) که توسط افراد انسانی اداره می شود، باید وظایف مدیریتی را عهده دار باشند. وظایف مدیریت به پنج وظیفه مهم خلاصه می شود:
الف. برنامه ریزی،
ب. سازمان دهی،
ج. استخدام
د. هدایت
هـ. کنترل
الف) برنامه ریزی: یکی از وظایف مدیریت برنامه ریزی باشد که انجام آن باید با در نظر گرفتن سایر وظایف مدیریت یعنی سازماندهی، استخدام، هدایت و کنترل انجام پذیرد.
اجزای صحیح دیگر وظایف مدیرین مانند سازماندهی، استخدام، هدایت و کنترل و بسیج منابع نیز بستگی به برنامه ریزی دارد.
برنامه ریزی در مدیریت؛ همراه قبل از سازماندهی انجام می شود و شامل شناخت هدف و تعیین هدفها، منابع و پیش داشته های محیطی و همچنین سایت های اساسی و کلی، رویه ها و روش های چگونگی انجام کار می باشد.
برنامه ریزی ممکن است بلند مدت، میان مدت و یا کوتاه مدت باشد و راجع به مسایل مالی، بازاریابی نیروی انسانی، مسایل تولید و فروش باشد.
ب) سازماندهی: تعریف سازماندهی؛ عبارت است از؛ شناسایی و گروه بندی فعالیتها، تعیین اختیار و مسئولیتهای شاغلین، تعیین مراتب سطوح و ایجاد هماهنگی بین وظایف و فعالیت ها.
هر سازمان، که با اندیشه و قصد تحقق اهداف معینی تعریف می شود، ممکن است دارای اهداف متعددی باشد که این اهداف از طریق فعالیت افراد با کارکردهای ابزار و تجهیزات تحقق می یابند. در ابتدا کارآفرین؛ کلیه وظایف از قبیل تولید، فروش و ارایه خدمات را بر عهده دارد و هم منابع مالی را تأمین می کند، اما با گسترش حجم فعالیتها تقسیم وظایف ضرورت می یابد.
اجزاى يک طرح کسب و کار:
1- اهداف کلى
2- مشخصات مجرى طرح و همکاران
3- تعريف و توصيف کسب و کار
4- تحليل استراتژى بازار
5- تحليل مالى
6- خلاصه
وظایف کارآفرین در مدیریت کسب و کار:
1- شرح وظایف شغلی: کارآفرین باید با آماده کردن شرح وظایف شغلی نقش کارمندان را مشخص کند. شرح وظایف شغلی جزئیات کاری که اجرا می شود و مهارت ها و شرایط ویژه را که متضمن اجرای کار است مشخص می کند، شرح وظایف شغلی باید حاوی اطلاعاتی درباره ی خلاصه ای از مشاعل، مهارت ها یا تجارت لازم، خلاصه ای از وظایف و مسئولیت ها، توانایی افراد و استانداردهای اجرایی باشد. شرح وظایف شغلی برای داوطلبان استخدام مشخص می کند که چه انتظاراتی از آنها دارند.
بنابراین شرح وظایف شغلی عبارت است از بیان واقعیت از کیفیات وظایف و مسئولیتهای مربوط به مشاغل می باشد.
2- تفویض اختیار: با توجه به این واقعیت که هیچ کس بهتر از کارآفرین، یا مدیرعامل، اصول اولیه ی کسب و کار را درک نمی کند، بنابراین کارآفرینان باید تا حد امکان تمام تصمیمات هم را خود اتخاذ نمایند، و تسلط کامل بر افرادی که تصمیمات مالی بیش از مبلغی معین را به عهده دارند داشته باشد، شرکت هر چه بزرگتر شود، تصمیماتی که برعهده ی کارآفرینان است بیشتر می شود هر چند که کارآفرین در امور جزئی چون تعیین کاغذهایی که شرکت می خرد دخالت ندارد، ولی به طور قطع باید از قیمت و توانایی رایانه ای که قرار است خریداری شود آگاه باشد.
3- نقش هیأت مدیره و مشاوران: کارآفرینان و یا مدیرعامل در مدیر کسب و کار ممکن است به ضرورت وجود هیأت مدیره یا هیأت مشاوران در سازمان خود اذعان نماید.
4-بازاریابی: یکی از مهمترین نقش های کارآفرینان ترکیب دانش فنی و تکنولوژی یا نیازهای بازار است.
تعریف بازار: کلمه بازار تداعی کننده خیابان شلوغ و مملو از خریداران و فروشندگان است. اما به صورت دقیق تر بازار عبارت است از هر مکانی که خریداران واقعی و بالقوه یک محصول وجود داشته باشد.
تعریف بازاریابی: عبارت است از فعالیتی انسانی به منظور تأمین نیازهای خریداران از طریق فرایند مبادله است.
رابطه کارآفرینی و بازاریابی: آنچه که کارآفرینان را از دانشمندان و مخترعین جدا می سازد، توجه و تمرکز شدید آنها به بازار و نیازهای آن است که این مهم جز در سایه داشتن مهارت و دانش شناخت بازار و مدیریت بازار امکان پذیر نخواهد بود.
مدیریت بازاریابی:
مدیریت بازاریابی عبارت است از تجزیه و تحلیل، طرح ریزی اجرا، و کنترل برنامه های تعیین شده برای فراهم آوردن مبادلات مطلوب با بازارهای موردنظر به منظور دستیابی به هدف های سازمان می باشد.
وظایف اصلی مدیریت بازاریابی شامل؛ منظم کردن سطح تقاضا و زمان بندی آن و ارایه ی مشخصات تقاضا برای دستیابی به اهداف سازمان است به عبارت دیگر مدیریت بازاریابی مدیریت تقاضا می باشد. در گرایش بازاریابی، سازمان رسالت خود را در ارضای خواسته های مشتریان می داند و باور دارد که این رضایت باعث ایجاد وفاداری و اعتقاد و تکرار معامله و تجارت در نهایت سبب برآورده شدن هدف های سازمان می شود.
تحقیقات بازاریابی: تحقیقات بازاریابی عبارت است از فعالیتهایی که ارتباطات بازار را بین مصرف کنندگان خریداران، عامه ی مردم و مدیران بازاریابی از طریق تبادل اطلاعات برقرار می کند.
مدیریت مالی:
یکی دیگر از وظایف کارآفرینان در کسب و کارهای کوچک، مدیریت مالی می باشد کارآفرین برای اینکه بداند چه موقع باید کار را گسترش دهد و تا چه حد احتیاج به اطلاعات مالی دقیق دارد باید تمامی اطلاعاتی که در سایر اجزای تجارت وجود دارند از قبیل بازاریابی، توزیع، تولید و مدیریت را در کنار هم قرار دهد و این همه مدیریت مالی را در مدیریت کسب و کار نشان می دهد.
تعریف مدیریت مالی: عبارت است از جریان تصمیم گیری بر اساس جمع آوری اطلاعات،
پیش بینی وقایع بر مبنای مدلهای اقتصادی، تجزیه و تحلیل نتایج اقدامات است.
هزينههاى شروع کار :
براى هزينههاى اوليه کسب و کار خود برنامهريزى کنيد.
هر کسب و کار متفاوت است و داراى نقدينگى خاص خود است که در مراحل متفاوت توسعه مورد نياز مىشود ، بنابراين هيچ روش کلى براى ارزيابى هزينههاى شروع وجود ندارد. بعضى کسب و کارها با يک بودجه محدود نيز مىتواند شروع شود ، در حالي که سايرين ممکن است نيازمند سرمايهگذارى عظيم باشد. اما نکته مهم اين است که آيا شما داراى پول کافى براى شروع کار و به اصطلاح ريسک هستيد.
براى شناسايى هزينههاى شروع ، بايد همه هزينههاى تجارى را در مراحل اوليه تخمين زنيد. بعضى از اين هزينهها يک بار است ، مانند هزينه ثبت شرکت و بهاى خريد يک مکان. اما بعضى از هزينهها بصورت مستمر است مانند بيمه ، مصارف عمومى ( برق و تلفن ) و غيره.
با برآورد اين هزينهها فکر کنيد که آيا ضرورى هستند. يک بودجه واقعى براى شروع بايد شامل عناصر مىباشد که براى شروع کسب و کار لازم است. اين هزينهها به دو بخش مجزا تقسيم مىشوند: هزينههاى ثابت ( هوايى ) و متغير ( مربوط به فروش ). هزينههاى ثابت شامل مشخصههايى مانند اجاره ماهانه ، برق و تلفن و بيمه و هزينههاى امور اجرايى است. هزينههاى متغير شامل خريد ، بسته بندى ، کمسيون فروش و هزينههاى مربوط به فروش مستقيم يک محصول است.
کارآفرين روش براى محاسبه هزينههاى شروع استفاده از يک برگه گزارش کار است که مشخصههاى هزينههاى متفاوت را فهرست بندى کرده است.
اينکه چه مقدار هزينه لازم است، بستگى به نوع کسب و کارتان دارد. بسيارى از کسب و کارهاى خانگى را مى توان با هزينه اى خيلى ناچيز شروع کرد. بالطبع کسب و کارهاى بزرگتر هزينه هاى بيشترى در بر خواهد داشت. فکر خوبى است که يک ليست جامع از تمام هزينه هاى پيش بينى شده داشته باشيد و سپس يک گردش وجوه براى 12 ماه تهيه کنيد.