خط و انواع آن و ارزشهای بصری هر يك
تعداد صفحات : 10 صفحه
فرمت : word ( قابل ویرایش )
قسمتی از متن:
خط و خوشنويسي
نقش سازنده و مؤثر هنر خط در پيشبرد علوم و پايه گذاری تمدن و فرهنگ اصيل چنان مؤثر عميق و بنيادين و آن چنان گسترده و نامحدود بوده است كه در وصف نمی گنجد .
ارتقاء سطح دانش بشری در همه موضوعات مرهون هنر خط و نگارش و كتابت است اعجاز اين هنر ، توانست اندوخته های بشری را طی تاريخ در اختيار سراسر اين جهان و همة مردمان قرار دهد .
خط توانست فراتر از زمان و مكان و مرزها و فرهنگ ها ، حاضران را با گذشتگان پيوند و اتصال دهد و انتقال علم و انديشة انسانها را ميسر نموده و تداوم بخشد نگارش و كتابت در طول حيات خود توانسته است افكار ، احساسات ، معلومات و تجربيات گذشتگان را در تاريخ ثبت كند و از دستبرد ، تباهی ، تاراج و زوال محفوظ دارد . تا نسل حاضر از اندوخته های نياكان خود برخوردار و بهره مند شود .
هنوز از زمان پيدايش و يا اختراع خط ، اطلاع دقيقی در دست نيست . اما آنچه بدون ترديد مشخص است اين است كه خط و يا اختراع علائم نگارش و ترسيمهای قراردادی در بين نوع بشر از مفيدترين و مهم ترين اختراعات و باعث شكوفائی تمدن بشری شده است .
هنر خط ، همانند ديگر دستاوردهای انديشة بشری ، دورانهای مختلفی را طی نموده است و پس از سپری نمودن اعصار و قرون طولانی به مرحلة كنونی خود رسيده است . پيدايش خط در آغاز به صورت تصويری و ترسيمی بوده و هر تصوير نمايندة يك انديشه و يا يك واقعه محسوب می شده است . سپس مرحلة رمزی آن پيش آمده كه هر حرف نشانگر كلمه و تصويری بوده است .
در آن روزگار 24 الفبای قراردادی بوجود آمد كه همگام با بكاربردن آنها ، از علامتهای پيچ در پيچ هيروگليف نيز استفاده می شده است . از آثار آن دوره ؛ اهرام مصر ، كتيبه ها و نوشته های فراوان در كشور مصر است . پس از مصريان ، فنيقيان آن حروف اوليه را به درجة عالی تری رسانده و سپس يونانيان به آن كمال مطلوب را بخشيدند . آنگاه خط آسانتری بنام خط هيراتيكی در حدود 1900 سال قبل از ميلاد مسيح بوجود آمد . پس از آن يك نوع خط مورتيكی جانشين آن گرديد كه اين خطوط را برروی سنگهای نازك و سفيد حك می كردند .
گرچه نوشتن و حك كردن بر روی اينگونه اجسام سفت ، امری بسيار مشكل بود ، لكن اين دشواری مانع از تحرير نمی شد . كتيبه ها و سنگ نوشته های زيادی از كتابخانه های بابل و ايلام بدست آمده است .
بطور خلاصه در ايران در عهد هخامنشی خط ميخی در عهد ساسانی خط پهلوی و از عهد ورود اسلام به ايران خطهای كوفی و نسخ و سپس نستعليق رايج بوده است .
در مورد زمان پيدايش خط تاريخ ، مشخصی نمی توان قائل شد ، چون امری تدريجی بوده و طی سالها يا قرنها به صورت مشخص تجلی و ظهور پيدا كرده است ، لكن تشخيص اصل و بنياد و ريشة هر خط ، با استناد به آنچه در دست است ، تا حدودی ميسر است .
1ـ كوفی
2ـ نسخ
و خطوط ديگر ، از تأثير گذاری نوعی بر نوع ديگر پديدار شده اند .
پيدايش خط كوفی را چنين آورده اند :
لذا می توان دريافت كه خط كوفی ، نتيجه ای از نظم و ترتيب خط حجازی می باشد . لازم به ذكر است كه در آغاز ، خط كوفی در كنار خطوط عِبری و سريانی ، جزو خطوط در امپراطوری بزرگ ايران و روم ، حائز اهميت نبود و وقتی نامدار شد كه خط رسمی دين اسلام گرديد و مورد توجه رسول اكرم ( ص ) و مسلمانان صدر اسلام قرار گرفت .
خط عربی قبل از اسلام ، منحصر به شبه جزيره عربستان بود و توسعة آن با انتشار دين اسلام انجام پذيرفت و در سرزمينهای فتح شده همپای دين اسلام منتشر شد و مشرق و مغرب را پر نمود و بر زبانهای اصلی ممالك غير عرب ، غلبه كرد .
بعد از آن پيوسته سليقه ها و ذوق های اقوام مختلف كه در شهر كوفه گرد آمده بودند ، دست به كار شدند تا آنكه شيوة كوفی از حجازی فاصله پيدا كرد و صورت خط حجازی تقريباً به حال ابتدائی خود باقی ماند . ولی خط كوفی ، جلوة بهتری پيدا كرد و در نيمة اول قرن اول هجری ، به آخرين صورت مستقل خود ، رسيد و حروف آن از حروف نسخی آن زمان هم از حيث جلوه ، و هم از جهت ، حروف بهتر شد .
همان طور كه عبريان ، خط مربع ، و سريانيان خط سريانی و نسطوريان خط ستر نجيلی را مخصوص كتابهای دينی و علمی خود قرار داده بودند ، مسلمانان نيز ، خط كوفی را كه صورت و هیأتی بهتر يافته ، و مشابه خط ستر نجيلی شده بود ، خاص نوشتن قرآن قرار دادند و بعدها آن را در تزيين مساجد و سكه ها و كتب ، مورد استفاده قرار دادند و به دليل احساس نياز هويت برای معماريهای اسلامی ، مساجد و بناهای اسلامی ، كاربردی در كتيبه ها پيدا كرد كه پس از مصرف و كاربرد در كتابت به روی ديوارها و ستونها و مناره ها خود را بالا كشيد و هم زمان تزئينی تر شد و به دليل اجتناب طراحان از ايجاد نقوش تحريم شده ، نقش و نگاره هايی به آن اضافه شد و فضاهای خالی ، با گردش های قلم ، فرهنگی جديد را در مقاطع مختلف به وجود آورد . خط عربی به تبعيت از دين اسلام ، در ممالك دور و نزديك نفوذ كرد تا جايی كه ناحیة وسيعی از جهان ، يعنی آن قسمت از ميان شط فرات ، از مشرق و سواحل اقيانوس اطلس از مغرب ، و سواحل شمالی مديترانه از شمال و خط استوا از جنوب واقع است ، به اين زبان تكلم كرده و به آن خط كتابت كردند . و بعضی با خط و زبان خود صحبت و به خط عربی كتابت كردند ، مانند ايران .
سلسله فتوحات اسلامی ، از راه آسيای صغير به مصر و به طرف شمال آفريقا و ممالك مغرب ( تونس ، الجزاير ، مراكش ) كشيده شد و تمدن اسلامی و خطوط اسلامی به دنبال آن در اين سرزمينها جايگزين گرديد .
خط در اين نواحی كه احتمالاً از اوايل قرن دوم بايد متداول شده باشد ، نوعی كوفی و مشتق از آن است و به خط مغربی معروف ، و از قديمی ترين خطوط اسلامی است كه در تمام آفريقای شمالی ، به جز مصر و قسمتی از ساير نقاط آفريقای شرقی و مركزی و با جزئی تغيير ، معمول گرديده است .
خط تعليق و ديواني
تعليق خطی است تودرتو ، پيچيده شده كه اتصال حروف در آن به منظور سرعت معمول بود . و گاهی حتی چند كلمه به هم متصل و پيوسته می شد . كلمات و حروف يكنواخت ديده نمی شود . يعنی گاهی درشت و فربه ، و گاهی ريز و لاغر نوشته شده است ، و حركات آن نرم و به جز اندكی ، تمام آن دور است و خود ريشه و اساسی برای پيدايش خط نستعليق و شكسته نستعليق فرض می شود .
مؤلف كتاب خط و خطاطان ، ابداع نستعليق را به خواجه ابوالعال نسبت داده است و نيز گفته می شود خواجه ابوالعال خط تعليق را از فروع خط كوفی و پهلوی درآورده است . و برای (( پ )) ،
(( چ )) كه تا آن زمان سه نقطه گذاردن معمول نبوده ، سه نقطه وضع نموده است .
ولی عده ای از محققان معتقدند كه خط تعليق از خط نسخ و ثلث و رقاع استخراج شده و در ابتدا فقط برای مكاتبات و مراسلات استفاده می شده ، ولی بعداًَ منشاء خلق آثاری بديع گشته است . آغاز پيدايش خط تعليق ، قرن هفتم و تداوم آن در قرن هشتم می باشد كه در ايران تا سه قرن بعد در نهايت رواج و توسعه بوده و در ممالك عربی از آن اثری در ميان نبوده است . در قرن هشتم ، بنا به احتياجی كه به تندنويسی به سبب كثرت كتابت در دربارها و ديوانها نياز بود ، اين قلم به صورت شكسته تعليق در آمده كه خط خاص منشيان و عـمال ديـوان گرديده ، و گـاهی به آن ترسـل نـيز گفته اند .
پس از انتشار و توسعة خط تعليق عثمانيان و مصريان در آن تصرفاتی كرده ، موافق ذوق و سليقة خود ، به صورت خاص در آورده و نام ديوانی به آن گذاشته اند . اين خط تا قرن دهم در ايران رواج داشته و تا قرن سيزدهم نيز كماكان مورد توجه بوده ، ولی پس از پيدايش خط نستعليق و شكسته نستعليق ، رو به ضعف گذاشته است .
خط نستعليق
پس از حاكميت اسلام ، به علت رواج رسم الخط عربی ، انقلاب عظيم فرهنگی در ايران به وجود آمد و به واسطة نفوذ فرهنگ اسلام در زبان ايرانی ، رسم الخط عربی رواج يافت . استادان و دانشمندان پس از مدتی چنين احساس كردند كه فارسی و عربی ، دو زبان جدا از هم هستند كه با يك رسم الخط كه عربی باشد نوشته می شوند . در حاليكه قواعد دستوری ( صرف و نحو ) آنها از يكديگر جدا و متمايز است و گذشتة تاريخی هر دو جدا می باشد . به همين سبب بايد در شيوة نوشتن هر دو خط ، تا اندازه ای فرقی موجود باشد . تا آخر سدة هفتم هجری ، خط نسخ و تعليق در ايران موقعيت خاص و مستقلی پيدا كرد . ناگفته نماند كه محققين اين را پذيرفته اند كه خط نستعليق در اصل تركيبی از نسخ و تعليق می باشد .
بنا به مدارك موجود ، مبدع خط نستعليق را ميرعلی تبريزی می دانند . ميرعلی كه در بغداد در دربار سلطان احمد جلاير ( 783 ـ 813 هـ . ق ) بود ، كليات فارسی خواجوی كرمانی را در سنة 798 به خط نستعليق در بغداد نوشت ، و حال آنكه زبان اهل بغداد هميشه عربی بوده است . اين نسخه كليات مصور خواجوی كرمانی در موزة لندن موجود می باشد .
نسخ تعليق اگر خفی و جلی است واضع الاصل خواجه ، ميرعلی است .
از آن پس خط نستعليق در ايران عموميت يافت و نوشته های فارسی به همان خط نگارش يافت كه نمونه های بيشماری از آنها اكنون موجود می باشد . اگر چه همانطور كه اشاره شد بعضی از دست نبشته ها مربوط به قبل از زمان ميرعلی تبريزی ، جزو خط نسخ تعليق نما به دست آمده است ، ولی ميرعلی از لحاظ فنی آنرا به صورت مستقلی ، عرضه نمود .
ارزشهاي بصري خط كوفي
خطوط افقی كه در خط كوفی مسطح و ضخيم می باشد ، نشست و تعادل بيشتری را از نظر ايستايی ايجاد می كـنند ، و از آنجاست كه خط كوفی دارای قاطعيـت و حـالت مذهبـی و تزئيـنی بـه خـود می گيرد .
خط كوفی خطی پرقدرت و غيرقابل انعطاف می باشد . دارای نظم و ترتيب مشخص است و نيز دارای توازن در حروف است كه از ويژگيهای اين خط ، كمال و شيوايی آن را می توان نام برد .
ارزشهاي بصري خط ثلث و نسخ
خط نسخ و ثلث ، به دليل قرابت فرمی كه دارند ، يكجا مورد بحث قرار می گيرند . با اين تفاوت كه خط نسخ مشخصة خوانا بودن را بيش از ثلث داراست ، و خط ثلث جنبة تزيينی تر دارد . در هر دو قلم ، خصوصيت صلابت و استواری به دليل سطح زياد ، و نيز خطوط عمودی بلند ، كاملاً محسوس است .
ارزشهاي بصري خط نستعليق
از آنجا كه دور و بر سطح در اين خط غلبه دارد ، خطی است عاطفی و صميمی . و از آنجا كه ريشه در سنت كهنِ فارسی دارد ، اين خط عروس خطوط ايرانی ، لقب گرفته است .
در تمام اجزاء آن ، بنا به قاعدة تشرف ، نزول مشاهده می شود . يعنی جزء آغازين در هر كلمه ، بالاتر از آخرين جزء كلمه ، قرار می گيرد . اگر خواسته باشيم آن را به قالب يكی از اشكال اصلی تشبيه كنيم ، فرم دايره متناسب است ، جز در موارد نادری مثل (( ب )) و (( ك )) و … كه باز سطح همراه دايره كامل می شود ، در بقیه حروف ، دايره جزء اصلی كار را تشكيل می دهد و همين خصوصيت ، باعث گرديده است اين خط تا اين حد عاطفی و صميمی احساس را بيان كند . در ضمن اينكه بر خلاف خط شكسته نستعليق ، كاملاً خوانا است
ارزشهاي بصري خط شكسته نستعليق
خطی پر تحرك و پرانرژی است ، پيچيدگی ، آزادی ،. پيوستگی حروف ، ظرافت ريتم ، و آهنگ در اين خط وجود دارد . خطی بسيار عاطفی است ، و تا حدودی خواندن آن دشوار است . دارای خطوط منحنی قوسی شكل است ، تا جايی كه حالت موسيقی را تداعی می كند . خطی متنوع و شادی بخش است ، لذا جنبة تزئينی آن بر خوانايی اش غلبه دارد.