این پاورپوینت در مورد اصول و کلیات بازاریابی بین المللی در 70 اسلاید می باشد.
بازاریابی بینالمللی، در سادهترین سطح خود، فرایندی است که در آن یک شرکت تجاری باید در مورد آمیخته بازاریابی خود در ورای مرزهای کشورش تصمیمگیری کند. پیچیدهترین سطح آن، شامل ایجاد واحد تولیدی و هماهنگ کردن استراتژی بازاریابی شرکت در سراسر جهان میباشد
طبق تعریفی دیگر، بازاریابی بینالمللی عبارت است از انجام فعالیتهای تجاری برای رساندن کالا و خدمات یک شرکت به مشتریان یا مصرفکنندگان خود در بیش از یک کشور، به منظور کسب سود.
مراحل و اصول بازاریابی جنبه استاندارد و عمومی دارند و در همه بازارها و کشورها قابل اجرا هستند. تنها وجه تمایز بازاریابی داخلی و بازاریابی بینالمللی در حوزه فعالیت آنهاست. همین تفاوت مهم مبحث جدید بازاریابی بینالمللی را بوجود میآورد که از جمله مسائل مورد توجه در آن، آگاهی از مسائل کشور (های) دیگر، اتخاذ استراتژیهای مناسب برای ورود به کشورها و بازارهای مختلف و انجام اقدامات خاص در بازارهایی است که برای خارجیان تا حدی با اطمینان کمتر و ریسک بالاتر همراه است.
حیطه عمل بازاریابی بینالمللی
حیطه عمل در بازاریابی بطور کلی به دو بخش قابل کنترل و غیرقابل کنترل تقسیمبندی میگردد. عوامل قابل کنترل شامل سیاستهای کالا و خدمات، برنامه فروش، قیمتگذاری و توزیع است کهآمیخته بازاریابی شرکت نام دارد و مستقیماً تحت کنترل و برنامهریزی خود شرکت است. شرکت میتواند بر اساس شرایط رقابتی بازار، محدودیتهای قانونی، سلایق مصرفکنندگان و استراتژی خود برنامه آمیخته بازاریابی را تدوین و اجرا کند.
عوامل غیرقابل کنترل در بازاریابی بینالمللی خود به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم میشود. در بخش داخلی سیاستهای کلی دولت، ساختار قانونی و شرایط اقتصادی از جمله عوامل غیرقابل کنترل شرکت هستند. در بخش خارجی این شرایط برای هر کشوری میتواند متفاوت و یا حتی کاملاً در تضاد باشد. اوضاع سیاسی، اقتصادی، سطح تکنولوژی، جغرافیا و فرهنگ از این قبیل عوامل به شمار میآیند.
محیط اقتصادی
از بین همه عوامل غیرقابل کنترل در حیطهٔ بازاریابی بینالمللی، محیط اقتصادی اهمیت بسزایی دارد. زمینههای مورد مطالعه برای بازاریابان بینالمللی در محیط اقتصادی:
جغرافیای اقتصادی، مطالعه عوامل جغرافیایی از قبیل آب و هوا، مردم، صنایع و منابع طبیعی یک کشور یا منطقه را شامل میشود که همگی به عنوان عوامل تٱثیر گذار بر تٱمین نیازهای هر جامعهای هستند و به همین دلیل شناخت آنها برای بازاریابیالمللی حائز اهمیت است.
روندها و منحنی جمعیتی جهان، از حیث ارزیابی تقاضای بالقوه مصرفکنندگان مطالعه میگردد. میزان جمعیت، نرخ رشد جمعیت، هرم جمعیتی و نیز درصد جمعیت روستایی و شهرنشین معیارهایی برای تعیین سطح تقاضا برای کالا و خدمات در هرکشور است.
مراحل توسعهٔ اقتصادی، در هر کشور عامل محیطی مهمی است که مطالعه آن میتواند در ایجاد یک تصویر کلی از میزان پیشرفت اقتصادی یک کشور و نیز مشخص کردن سمت و سوی موقعیتهای سرمایهگذاری در آن کشور به بازاریابان بینالمللی کمک کند. یکی از معروفترین مدلهای ارائه شده از تقسیمبندی مراحل توسعه مربوط به والت روستو است:
مرحلهٔ اول: جامعهٔ سنتی
مرحلهٔ دوم: مرحلهٔ قبل از جهش
مرحلهٔ سوم: مرحلهٔ جهش
مرحلهٔ چهارم: بلوغ
مرحلهٔ پنجم: مرحلهٔ مصرف ابنوه
شاخصهای اقتصادی
شرکتها برای کسب اطلاعات مربوط به اقتصاد کشورهای مختلف از شاخصهای اقتصادی آن کشور استفاده میکنند. میزان شاخصهای اقتصادی کشورهای مختلف را سازمانهایی مانند اتاق بازرگانی،سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان توسعهٔ اقتصادی ارائه میدهند. مهمترین این شاخصها عبارتند از:
- تولید ناخالص ملی
- توزیع درآمد
- نرخ ارز
- نرخ تورم
- نرخ بهرهبانکها
- حجمسرمایهگذاری خارجی و داخلی
- مصرف سرانه
فرهنگ
بازارها در کشورهای مختلف تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار میگیرند. یکی از مهمترین این عوامل فرهنگ است. پیشرفت یک بازاریابی بینالمللی موفق در گرو درک و شناخت کامل تفاوتهایی است که در کشورهای مختلف جهان و فرهنگهای مختلف آنها وجود دارد.
فرهنگ یک کل پیچیده است از دانایی، اعتقادات، هنر، اخلاق، رسوم و هر گونه قابلیت و عادتهایی از افراد به عنوان عضوی از یک جامعه که در رفتار مصرفکنندگی فرد تٱثیر گذار است. کل پیچیده به این معنی است که فرهنگ یک سیستم با اجزایی وابسته به هم است که همین امر شناخت آنرا بسیار دشوار میسازد.[۵]
عوامل اجتماعی و فرهنگی تمامی جنبههای رفتار مصرفکننده و خریدار را تخت تاثیر قرار داده و توجه به تفاوت این عوامل در نقاط مختلف جهان در طراحی و اجرای استراتژیهای بازاریابی برای شرکتها بسیار مهم و حیاتی است. تفاوت در زبانها، باعث تغییر منظورِ یک شعار تبلیغاتی میگردد و یا تفاوت در ساختار فرهنگها باعث میشود که یک کالا نیازهای درجات مختلف افراد آن جامعه را برآورده سازد. یک چرخ خیاطی در یک فرهنگ ممکن است به عنوان یک دستگاه سرگرمکنندهٔ بهدردبخور و در فرهنگ دیگر وسیلهای حیاتی برای ادامه بقای کل یک خانواده باشد.
اجزای فرهنگ
- باورها: مجموعهای از فرایندهای ذهنی هستند که در دانش و برآورد فرد نسبت به کالاها و خدمات مؤثرند.
- ارزشها: شاخصهایی ذهنی هستند که مشتریان از آنها برای تشخیص رفتارمناسب از آنها استفاده میکنند. ارزشها معمولاً در طول زمان پایدار هستند و از سوی اکثر اعضای یک بازار معین مورد قبول قرار میگیرند.
- رسوم: مدلهای آشکار رفتاری در افراد هستند که بصورت توافقی و مورد قبول در موقعیتهای خاص از افراد بروز میکنند. رسم و رسوم در هنگام رویدادهای مهم زندگی افراد قابل مشاهدهاند. برای مثال هنگام تولد، ازدواج، مرگ و یا رویدادهای مهم سال مثلعید نوروز، ماه رمضان، روز مادر و..
عوامل تٱثیرگذار بر فرهنگ
عوامل تٱثیرگذار بر فرهنگ.
در شناخت فرهنگ تمامی جنبههای آن باید مورد مطالعه قرار گیرد. مطالعه فرهنگ مستلزم بررسی عوامل زیر است:
- فناوری و فرهنگ مادی
- سازمانها و نهادهای اجتماعی
- تحصیلات
- ارزشها و طرزفکر
- مذهب
- زبان
- زیباییشناسی
- قوانین و سیاست
الگوی چهاربعدی هافستد
گرد هافستد، نویسنده و محقق تٱثیرگذار و معروف در زمینه فرهنگ ملی و سازمانی، در مطالعاتش پی به این نکته میبرد که در دنیا فرهنگهای ملی و منطقهای وجود دارند که تٱثیرات عمدهای بر رفتار سازمانها و شرکتها و مصرفکنندگان دارند. وی تفاوتهای فرهنگی جامعههای مختلف را ناشی از چهار بعد اصلی میداند:
- فردگرایی درمقابل جمعگرایی: آیا افراد یک جامعه ترجیح میدهند مسئولیتهای فردی متقبل شوند یا بیشتر جمعی و گروهی؟
- فاصله قدرت: آیا فاصله قدرت در یک جامعه کم است یا زیاد؟ برای مثال، درکشورهای عربی و ایران فاصله قدرت بسیار بیشتر است از آمریکا و کشورهای اروپایی.
- پرهیز از عدماطمینان: به طور کلی کشورهایی که پرهیز از عدم اطمینان در آنها بیشتر است قانونمندتر هستند و کارمندان ترجیح میدهند مدت طولانیتری در کنار کارفرماهای خود بمانند.
- مردسالاری درمقابل زنسالاری: نشانگر صفات خاص در فرهنگهای مختلف است. مردسالاری بیشتر همراه با رقابتی بودن، جاهطلبی، جمعآوری مادیات و … است در صورتی که زنسالاری بیشتر توجه به روابط فردی وکیفیت زندگی دارد.
در نهایت میتوان گفت، بین فرهنگ جامعه و بازاریابی ارتباط مستقیم وجود دارد. به بیان دیگر، توفیق بازاریابی بینالمللی در این است که تصمیمات بازاریابی با معیارهای فرهنگی جوامع مطابقت داشته باشد و این معیارها ملاک رد یا قبول بازاریابی است.