عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت سازماني
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 27
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن:
تعاريف سلامت سازماني
به نظرلايدنوكلينگل[1]سلامت سازماني يك مفهوم تقريباًتازه اي است به معني توانايي سازمان براي انجام وظايف خودبه طورموثركه باعث رشدوبهبودسازمان ميشود. يك سازمان سالم جايي است كه افراد ميخواهنددرآنجابمانندوكاركنندوخودنيزافرادي سودمندوموثرباشند (Lynden& William,K,2000:3-5)
ماتيومايلز[2]اشاره ميكندسلامت سازماني عبارتست ازدوام وبقاي سازمان درمحيط خودوسازگاري باآن وگسترش وارتقاءوتوانايي خودبراي سازش بيشتر،ويابه گفته يهويوفورسيت [3]سلامت سازماني توانايي سازمان براي بقاءخوداست وسازماني كه سالم است بانيروهاي مخرب خارجي به طورموفقيت آميزي برخوردكرده ونيروي آنهابه طوراثربخشي،درجهت اهداف ومقاصداصلي سازمان هدايت ميكند،ودر درازمدت علائم يك سازمان سالم را ازخودنشان ميدهند (جاهد، 1385: 16-21).
چيزي كه درتعريف مايلزواضح است،اين است كه سازمان سالم بانيروهاي بازدارندهي بيروني به گونهاي موفقيت آميزبرخوردكرده و نيروي آنرابه گونهاي اثربخش درراستاي اهداف و مقاصداصلي سازمان هدايت ميكند. البته،عملكردسازمان دريكروزمشخص،ممكن است اثر بخش ياغيراثربخش باشد،اماعلايم درازمدت درسازمان هاي سالم،مساعدتاثربخشي است. اگر تخصص هاوفنون ازسلامت كامل برخوردارباشند،افزايش مسئوليت پذيري كاركنان وبهبود كيفيت محصولات وخدمات سازمان هاتامين ميشود. بنابراين،تلاش براي بهبودسلامتي ورفاه نيروي كاربايدازراه سالم سازي خودسازمان آغازشودوادامه يابد. اصلاح،رشدوپيشرفت سلامت سازماني بيان ميكندكه محدودهي محل كارسالم بايدارتقاءوبهبوديابد (.(Dejoy & Wilson, 2007
مايلز ميگويد: سلامت سازماني به وضعي فراترازاثربخشي سازمان دركوتاهمدت دلالت داردوبه مجموعه اي ازخصايص سازماني نسبتاًپردوام اشاره ميكند. يك سازمان سالم به اين معنا نه فقط درمحيط خودپايدارميماندبلكه دردرازمدت قادراست به اندازه كافي بامحيط خودسازگارشده وتواناييهاي لازم رادرجهت بقاءخودپيوسته ايجادكندوگسترش دهد. (هويوميسكل، 1382: ترجمه سيد عباسزاده)
سلامتي سازمان ازلحاظ فيزيكي،رواني،امنيت،تعلق،شايسته سالاري وارزشگذاري به دانايي،تخصص،شخصيت ذينفعان،رشددادن به قابليت هاي آنهاوانجام وظايف محول شده ازسوي فراسيستمهاي خوددراثربخشي رفتارهرسيستمي تاثيربسزايي دارد (Korkmaz,2007: 22-54)
مک هاگ معتقد است که سلامت سازمان فقط با استرس، رفاه، رضايت شغلي و تعهد افراد مرتبط نيست، بلکه به کيفيت تصميمگيري، تناسب ساختار سازماني و شاخصهاي مالي نيز مربوط ميشود (Mchugh,2003: 15-25)
برخي ازصاحب نظران علوم رفتاري مديريت مانند وارنبنيس،سلامت سازماني رامعيارعملکردسازماني شمرده اند. شبيه اندام سالم،سازمان سالم،تطبيق پذيرودرحال رشداست.
ابعاد، مولفه ها و اجزاء سلامت سازماني
براي بررسي ميزان سلامت سازماني بايدابتداشناخت كافي روي ابعادآن داشته باشيم.
هويوفيلدمن(1996) ابعادسلامت سازماني يامجموعه خصايص ومتغيرهاي سازماني رادرهفت بعدبررسي كرده اندكه عبارتنداز:
تأكيدعلمي: كه به تأكيدسازمان براي ارتقاءسطح تخصص ومهارتهاي فني كاركنان اشاره دارد (هوي و ميسکل، 1989: 454). اين بعددرسطح فني قرارداشته وازجمله نيازهاي ابزاري است.
روحيه: به احساساط مينان،اعتماد،همدردي ودوستي كه دربين كاركنان وجوددارد اشاره مينمايد (همان، 183). اين بعد،بخشي ازسطح فني رادربرميگيردوبه نيازهاي بياني مرتبط است.
حمايت منابع: به سازماني اشاره داردكه داراي موادووسايل لازم وتجهيزات كافي وحتي اضافي بوده واين موادووسايل به راحتي قابل حصول است (همان، 38). اين بعددرسطح اداري قرارداردواز نيازهاي ابزاري است.
ساخت دهي:به رفتاري ازمديراشاره داردكه كارگراوهدف گراست .اين بعدبه سطح اداري مرتبط است ودردسته نيازهاي ابزاري قرارميگيرد.