عنوان : جایگاه انگیزه در حقوق جزا
تعداد صفحات : 36 با فرمت ورد و قابل ویرایش
رابطه انگیزه با جرایم مطلق و جرایم مقید
انگیزه امری نسبی است
انگیزه و سوء نیت یا قصدمجرمانه
موارد استثنا شده از اصل عدم تاثیر انگیزه
تفاوت های انگیزه و سوء نیت
تعریف انگیزه
انگیزه و تاثیر آن در مسئولیت کیفری
انگیزه در جرایم عمدی
انگیزه وعنصر معنوی
شباهت های انگیزه و سوء نیت
انگیزه درجرایم مختلف
انگیزه وقانونگذار ایران
انگیزه ونظرات حقوقدانان ایرانی
انگیزه وشرکت درجرم
انگیزه ومعاونت در جرم
تکه هایی از متن :
يکي از مفاهيمي که در حقوق جزا مورد بحث و
بررسي قرار مي گيرد، انگيزه است، البته انگيزه در علوم روان شناسي و جرم شناسي هم
مورد مطالعه قرار گرفته است، و به عبارت است از ؛تمايل و شوق براي ارتکاب جرم در
مجرم؛ به نحوي که مجرم براي رسيدن به آن تصميم به ارتکاب جرم مي گيرد. در حقوق جزا
اصل بر اين است که انگيزه در تحقق جرم و تعيين نوع ميزان مجازات هيج تاثيري ندارد
و اين به جهت دلايلي چون حفظ مصلحت اجتماع و تقدم آن بر منافع فردي است.
در رابطه با سو نيت و انگيزه دو طرز تفکر ارائه
شده است:
1-دانشمندان
مکتب کلاسيک، معتقدند که انگيزه نبايد تاثيري در زوال مسئوليت داشته باشد و آنان
عقيده دارند آنچه در تحقق جرم واجد اهميت است همان عمد و اراده مجرمانه است.و در
واقع در تعيين مسئوليت بيشتر به عمل ارتکابي توجه دارند تا به مرتکب.
2-طرفداران
مکتب تحققي معتقدند آن چه براي جامعه و نظم آن خطر دارد همان شخصيت مجرم است نه
عمل ارتکابي، و چون انگيزه يکي از عوامل تعيين کننده شخصيت است، لذا منطقا نبايد
در تحقق جرم از آن چشم پوشيد.
طبق اصل کلي هر چند انگيزه در تحقق جرم تاثيري
ندارد، اما در مواردي با آنکه ارکان سه گانه جرم محقق است ولي انگيزه باعث مي گردد
که وصف مجرمانه از عمل گرفته شود و يا به عملي وصف مجرمانه داده شود .در شرع انور
و قانون موضوعه در باب علل موجهه جرم، موارد عديده اي ديده مي شود.
مقنن ايران نيز با بهره گيري از دو نظام فکري
اسلام و انديشه هاي کيفري غرب، انگيزه را در مواردي در تحقق جرم و ميزان مجازات
موثر تلقي نموده است.
مسئله قابل توجه آن است كه عمد را نبايد با
انگيزه و غرض اشتباه نمود. انگيزه عبارت است از كوشش دروني
و ميل پنهاني كه انسان را به سوي عمل خاصي هدايت مي نمايد و بنابراين هميشه مقدم
بر اراده است.
قصد مجرمانه حاكي از اراده ارتكاب در فعل يا
ترك فعل و همين طور اراده در كسب نتيجه زائيده ذهن قانون گذار است بنابراين قصد
مجرمانه (اعم از عام و خاص) را بايد در قانون جزا جستجو كرد و لذا در هر جرمي،
مفهومي واحد يا ثابت دارد. مثلاً سوء نيت عام در كليه قتل هاي عمدي ازهاق نفس
است.ولي انگيزه يا داعي، احساس يا نفع يا دفع ضرري است كه بزهكار را به طرف ارتكاب
جرم مي كشاند. انگيزه زائيده ذهن مجرم است. پس انگيزه را بايد درون مجرم جستجو كرد
و اغلب به صورت خودآگاه مي باشد.
هيچ انسان عاقلي بدون هدف خاص و بدون انگيزه و
غرض معين، به ارتكاب هيچ عملي، خاصه ارتكاب جرم مبادرت نمي نمايد. انسان در ارتكاب
جرم انگيزه خاص و مشخصي دارد. انگيزه در جرائم مختلف، متفاوت است و در ميان مجرمين
از يك جرم، هم انگيزه هاي متفاوتي وجود دارد، گاه ممكن است نفع شخصي و جمع آوري
مال و گاه ممكن است ارضاي حس انتقام و خودخواهي و غرور باشد.گاهي نيز ممكن است كه
اين انگيزه ها ناشي از احساسات انساني و بشر دوستانه باشد. كسيكه مال و ثروت شخص
متمولی را مي ربايد تا بين مستمندان تقسيم كند، مادري كه براي سير كردن شكم گرسنه
فرزندان خود مرتكب سرقت مي شود و يا پزشکي كه براي پايان دادن به دردهاي بي درمان
و لاعلاج بيمار غيرقابل معالجه، او را از قيد حيات مي رهاند، مسلما نفع شخصي
نداشته و اين اعمال را به خاطر حس بشر دوستانه انجام مي دهد. اكنون بحث بر سر اين
است كه در اين قبيل موارد كه هدف و انگيزه مرتكب شرافت مندانه بوده آيا بايد مرتكب
را مسئول دانست يا خير؟ و آيا اين انگيزه مي تواند در عنصر معنوي جرائم و اراده
مجرمانه موثر باشد يا خير؟
دادگاه در هر مورد بايد به انگيزه هاي نيك و بد
بزهكار توجه كند و مجرم را در صورتي مستحق مجازات بداند كه فعلش از احساسات پليد و
منفي مايه مي گيرد.
قانونگذار جزائي در ايران، انگيزه ارتكاب جرم را
علي الاصول در ماهيت فعل مجرمانه بي تاثير دانسته است. بنابراين منظور نهايي يا
هدف نهايي يا انگيزه فاعل در ارتكاب فعل هر چه باشد تاثيري در تصميم و ارتكاب جرم
توسط مرتكب ندارد. در سيستم كيفري ما دادرس ناگزير است براي تعيين سوء نيت كيفري و
ميزان آن توجه خود را صرفاً به قصد سوء فاعل معطوف دارد با اين همه به نظر عده اي
از حقوقدانان، قاعده عدم تاثير انگيزه در نفس جرم مطلق نيست،آنها مي گويند موارد
استثنايي وجود دارند كه انگيزه در تحقق جرم موثر است.