تحقیق درباره اندیشه پروین اعتصامی
تعداد صفحات :9 با فرمت ورد و قابل ویرایش
فهرست
عنـــــــوان | صفحه |
چکیده | 1 |
مقدمه | 2 |
اندیشه پروین | 3 |
چند سوال ... | 6 |
نتیجه گیری | 8 |
منابع و مآخذ | 9 |
ازدواج و خانواده حافظ | 8 |
وفات حافظ | 8 |
آرامگاه حافظ | 9 |
نتیجه گیری | 10 |
منابع | 11 |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
چکیده
آنچه
شعر پروین را ممتاز ساخته، مضامین و معانی مندرج در اشعار اوست. دیوان
پروین آکنده از حقایق الهی و معنوی و مفاهیم عالی انسانی و پند و اندرز و
توصیه به خردمندی و نکوهش کبر و غرور و نخوت و ظلم، و نفرین از فقر و تبعیض
و اختلاف طبقاتی و همدردی با مظلومان و بینوایان و رنج دیدگان و رنجبران
است. رنگ ملایمی که از تابش نور عرفان و فلسفه به مفاهیم مورد نظر شاعر
افتاده، چندان تند نیست که چشم عامهی خوانندگان را بیازارد. اما در عوض به
شعر او جلا بخشیده است. روح عاطفی و مناظرات تجلی یافته، با روحی عرفانی و
اخلاقی که در قصاید منعکس شده، ترکیب دلپذیری به وجود آورده است. تعداد
اشعاری که پروین در آنها سخت ترین انتقادها را بر شاهان وارد میکند و از
ظلم و ستم اغنیا و قدرتمندان و درد و رنج محرومان یاد میکند، به اندازهای
زیاد است که مایهی حیرت میشود. پروین در شعر "صاعقهی ما ستم اغنیاست" به
تقبیح ظلم میپردازد، و در شعر "ای رنجبر" زحمتکشان را به انقلاب در برابر
ظالمان فرا میخواند، در شعر "تیره بخت" فقر را به تصویر میکشد و در شعر
"شکایت پیرزن" مشروعیت سیاسی دولت وقت را مورد شک و تردید قرار میدهد. رنگ
سیاسی شعر پروین به اندازهای محسوس است که بعضی از منتقدان، شعر او را
شعر "سیاست و اخلاق" نامیده و گفتهاند که "سلاست کلام شاعرانه و صلابت
پیام سیاسی و مهابت خلل ناپذیر اخلاق" در شعر او جمع شده است. شجاعت و آزاد
منشی پروین وقتی قابل درک است که به یاد آوریم این اشعار در چه محیطی
سروده شده و حکومت ارعاب و خفقان و فشار و استبداد رضاخان با شاعران آزادی
خواه چه رفتاری داشته است.[1]
مقدمه
رخشنده
اعتصامی معروف به پروین اعتصامی(متولد ۲۵ اسفند ۱۲۸۵؛ تبریز و متوفی ۱۶
فروردین ۱۳۲۰) را همه ما کمابیش می شناسیم؛ شاعر بزرگی که اخلاق و هنرش
زبانزد خاص و عام است.
برای
همچون منی که شیفته مرام و منش پروین عزیز هستم زیارت آرامگاه او تسکین و
توفیقی بزرگ است. هر بار که به قم می روم، بعد از عرض ادب به خواهر امام
رضا(ع) حتماً مزار بانو پروین را که در یکی از صحن های حرم جا گرفته زیارت
می کنم.
پروین
در قصایدش پیرو سبک متقدمین به ویژه ناصرخسرو و اشعارش بیشتر شامل مضامین
اخلاقی و عرفانی است. او حکمت و اخلاق را با چنان زبان ساده و شیوایی بیان
می دارد که خواننده را از هر طبقه اجتماعی و فکری که باشد تحت تاثیر قرار
می دهد.
پروین
در قدرت کلام و چیره دستی بر صنایع و آداب سخنوری همپایه گویندگان نامدار
قرار است و در این میان به مناظره توجه ویژه دارد. او تحت تاثیر سعدی و
حافظ بوده و اشعارش ترکیبی است از دو سبک خراسانی و سبک عراقی. .[2]
اندیشه پروین
پروین
اعتصامی، در کنار بیان مفاهیم حکیمانه و اخلاقی، توجه خاصی به مسائل سیاسی
دارد و اشعار نابی در توصیف شرایط و اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران خودش
سروده است.
پرداختن
به موضوعاتی همچون فقر، فساد مدیران، حقوق یتیمان، جهل و نادانی حاکم بر
افکار عمومی، ستم حاکمان،حقوق محرومان و پابرهنگان، ریاکاری و تظاهر
مسئولان و لزوم تعهد مدیران در انجام وظایف از مهمترین مسائل سیاسی و
اجتماعی مورد توجه پروین است؛
ـ اندیشه کن از فقر و تنگدستی/ ای آنکه فقیریت در جوار است
ـ تو که سرگشته جهلی و گه گم گشته غفلت/ سر و سامان که خواهد داد این بی خانمانی را؟
ـ خون یتیم درکشی و خواهی/ باغ بهشت و سایه طوبی را
ـ در خانه، شحنه خفته و دزدان به کوی و بام/ ره، دیولاخ و کاروان بی مقصد و مرام
ـ ای زورمند، روز ضعیفان سیه مکن/ خونابه می چکد همی از دست انتقام
فتوی دهی به غصب حق پیرزن ولی/ بی روزه هیچ روز نباشی مه صیام
ـ کدام تشنه بنوشید از سبوی تو آب/ کدام گرسنه در سفره تو خورد طعام؟
ـ گرگ را نشناختستیم از شبان/ در چراگاهی که عمری میچریم!
ـ واعظیم اما نه بهر خویشتن/ از برای دیگران بر منبریم
ـ چند کنی همچو گرگ، حمله به مردم/ چند دریشان به ناخن و دندان؟
ـ به یکی لقمه، دل گرسنه ای بنواز/ به یکی جامه تن برهنه ای بپوشان
ـ بینوا مُرد به حسرت ز غم نانی/ خواجه، دلکوفته شد از بره بریان!
ـ چو پُتک ار زیردستان را بکوبی و نیندیشی/ رسد روزی که بینی، چرخ پتک است و تو سندانی
ـ چو نیروی بازوت هست ای توانا/ به زیردستان رحم کن تا توانی
ـ شنیده اید که آسایش بزرگان چیست/ برای خاطر بیچارگان نیاسودن
ـ
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی/ فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست/ پرسید
زان میانه یکی کودکی یتیم/ کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟/ نزدیک رفت
پیرزنی گوژپشت و گفت/ این اشک دیده من و خون دل شماست/ آن پارسا که ده
خَرَد و مِلک، رهزن است/ آن پادشاه که مال رعیت خورَد گداست