پایان نامه بررسی دلايل انقراض حكومت ساسانی توسط مسلمانان
نوع فایل: word
قابل ویرایش 135 صفحه
پايان نامه براي دريافت درجه كارشناسي ارشد «M.A»
گرايش: تاريخ ايران اسلامي
چکیده:
اگرچه امپراتوري ساساني در زمان حكومت يزدگرد سوم سقوط كرد، اما انحطاط اين حكومت از چندين دهه قبل آغاز شده بود. انحطاط مزبور تنها به قلمرو سياسي مربوط نمي شد بلكه در همه زمينه ها گسترش مي يافت. اتفاقاً انحطاط سياسي اندكي ديرتر از زمينه هاي ديگر شدت گرفت. مهم ترين جنبه هاي انحطاط جامعه ايراني در سال هاي پاياني فرمانروايي ساسانيان عبارتند از:
الف- انحطاط اعتقادي ب- افزايش فقر مالي مردم ج- فشار ناشي از جنگ هاي شاهان د- افزايش مالياتها.
دلايل انقراض حكومت ساساني توسط مسلمانان عبارتند از: 1- ناخشنودي مردم ايران از حكومت ساساني در پايان كار اين خاندان 2- امتيازهاي طبقاتي و برخورداري دسته اي خاص از اين امتياز و محروم ماندن اكثريت مردم در دوره ساساني 3- انحطاط عقيدتي حكومت ساساني بر اثر اقدامات و رفتارهاي نسنجيده موبدان زرتشتي 4- اختلافات داخلي بين شاهزادگان ساساني به خاطر رسيدن به سلطنت 5- انتشار آيين اسلام در واقع منادي اصلاحات اجتماعي و برابري انسانها بدون توجه به قوميت ها، نژادها و موقعيت هاي اجتماعي بود.
پيشگفتار:
اينجانب براي پي بردن به علل اصلي سقوط ساسانيان و شناسايي ريشه هاي نابساماني و انحطاط امپراتوري ساساني، موضوع پايان نامه خود را انتخاب كردم.
بحران هاي داخلي، ضعف و فساد دستگاه حاكمه، نفوذ ايدئولوژي اسلام در مرزنشينان ايران و ... باعث گرديد تا حكومت ساساني كه روزگاري مي توانست در سطح جهاني تهاجمات وسيع امپراتوري قدرتمند روم را دفع كند، به سرعت از پاي درآيد و شهرهاي مرزي ايران يكي بعد از ديگري سقوط كند و تيسفون به دست اعراب مسلمان بيفتد.
در پايان از استاد راهنمايم، دانشمند فرزانه جناب آقاي دكتر داود اصفهانيان و استاد مشاورم سركار خانم دكتر ليلي خبازي، كه در تهيه و گردآوري منابع تاريخي و نگارش پايان نامه، بنده را راهنمايي نموده اند، سپاسگزاري مي نمايم.
مقدمه
تاريخ ايران بعد از اسلام، از فتح مداين بدست اعراب مسلمان آغاز مي شود كه به دنبال آن امپراتوري كهنسال ساساني انقراض يافت و سراسر ايران به دست اعراب مسلمان افتاد. اين حادثه بزرگ سرفصل تاريخ جديد ايران و پايان عهد باستان آن به شمار مي رود. و هر كسي به تاريخ ايران مي نگرد مي خواهد سرّ اين نكته را كشف كند و معلوم بدارد كه امپراتوري ساساني به چه سبب با سرعتي چنان شگفت انگيز سقوط كرد. تحقيق اين نكته، مستلزم غور در تاريخ اواخر دوره ساساني و مطالعه وقايع و احوالي است كه منجر به ضعف و انحطاط قطعي حكومت ساساني گشت.
مي توان گفت كه مقارن هجوم اعراب مسلمان، ايران خود از پاي درآمده بود و شقاق و نفاق بين طبقات و اختلافات و رقابتهاي ميان نجبا، آن را به كنار ورطه نيستي كشانيده بود. حرص و تجمل تمام مباني حكومت ساساني را سست و ضعيف كرده بود موبدان در دوره سلطه ساسانيان بر ايران در حقيقت ابزار سلطه سياسي شاهان و توجيه كننده سياست هاي آنان به شمار مي رفتند. و با همه قدرتي كه در دستگاه شاهي داشتند هرگز قدمي به نفع مردم محروم برنمي داشتند و از حقوق آنان دفاع نمي كردند. در شرايطي كه قوه قضايي كشور، در انحصار موبدان بود و آنان در امور كشور نقشي اساسي داشتند، هرگز به هنگامي كه مردم دچار شديدترين مشكلات اقتصادي بودند و گاه با قحطي و بيماري دست و پنجه نرم مي كردند كاري به نفع آنان نمي كردند.
پيوستگي دين و دولت كه اساس سياست دولت ساساني به شمار مي آمد موبدان را مداخله جوي و قدرت طلب نموده بود. جامعه ساساني آماده پريشاني و پاشيدگي بود و در اين جامعه بين طبقه اشراف و نجبا با طبقه عامه جدايي بسيار بود. به تعبير نويسنده نامه تنسر اين اشراف و نجبا از عامه مردم به، (لباس و مركب و سراي و بستان وزن و خدمتكار) ممتاز بودند. در جامعه ساساني، هر فرد و هر خانواده جا و مقامي داشتند و هيچ كس نمي توانست خواهان درجه يي باشد برتر از آنكه به مقتضاي نسب به او تعلق دارد. خون و نژاد، عامل عمده يي در امتياز طبقاتي به شمار ميآمد و عامل ديگر مالكيت بود.
از مرگ خسروپرويز تا به تخت نشستن يزدگرد سوم بيش از چهار سال نمي گذشت كه در اين چهار سال اگر پادشاهي شهر براز، را به حساب نياوريم، يازده نفر به تخت پادشاهي اين كشور نشسته اند. اين سلطنتهاي لرزان نشان مي دهد كه اوضاع سياسي در آن سال ها تا چه اندازه بي ثبات بود و چگونه اين امپراتوري گسترده از داشتن قدرتي كه حافظ نظم دربار شاهنشاهي باشد محروم بوده است. جنگ هاي طولاني ايران و روم در مدتي بيش از بيست سال، كه جز در سال هاي نخست به زيان ايران بود، فشار زيادي بر مردم وارد مي كرد. در اين جنگ ها چه نيروهاي انساني فراواني كه از پا درآمد و چه شهرها و روستاها كه بيهوده ويران شد و چه مالياتهاي سنگين كه براي تامين هزينه اين جنگ هاي طولاني بر ملت تحميل گرديد. ناامني شهرها و راه ها كه پي آمد چنين وضعي است، بحران وضع بازرگاني و خرابي اقتصاد، عواملي بودند كه هر يك، براي ناخشنود كردن مردم و ايجاد گلايه و شِكوه و مقاومت در برابر دولت، كافي بود، چه رسد بدانكه همه يكباره فراهم آيد. ميتوان گفت از نيمه دوم پادشاهي خسروپرويز تا جلوس يزدگرد سوم، مردم ايران از دو دسته اقليت و اكثريت تشكيل مي شد. اقليتي از درباريان و وابستگان به آن، از لشكريان و موبدان گرفته تا دهقانان (مالكان) كه همه چيز براي آنان آماده بود، و اكثريتي كه هرچه مي خواست، نداشت. و نيز طبقه اشراف يا بزرگان امتيازات ويژه اي مانند حق درس خواندن و رسيدن به شغل هاي مهم را در انحصار خود گرفته بودند و طبقه عامه مردم كه شامل كشاورزان و پيشه وران بود از اين امتيازات محروم بودند. موبدان كه از بانفوذترين و قدرتمندترين طبقات جامعه ساساني محسوب مي شدند با رفتارها و كارهايي كه انجام دادند آسيب هاي جدي به آيين زرتشت وارد كردند و نه تنها در مواقع سختي پشتيبان مردم نبودند بلكه بيشتر توجيه كننده كارهاي ظالمانه شاهان ساساني بر مردم بودند. بدون ترديد مردم از موبدان زرتشتي به شدت ناخرسند بودند. علاوه بر اين احكام و مراسم مذهبي در آيين زرتشت بسيار سخت و طاقت فرسا بود و در حالي كه احكام دين اسلام بسيار معقول و منطقي و آسان بود و نيز دين اسلام بر مساوات و عدالت و برابري انسانها بدون توجه به قوميت و نژاد و موقعيت اجتماعي، تأكيد داشت.
فهرست مطالب:
چكيده
پيشگفتار
مقدمه
شناخت منابع و نقد و بررسي آنها
فصل اول: كليات
1- 1. هدف
1-2. پيشينه تحقيق
1-3. روش كار و تحقيق
قلمرو جغرافيايي ساسانيان
فصل دوم: اوضاع سياسي و تشكيلات اداري و اوضاع اجتماعي و اقتصادي ايران در دوره ساساني
2- 1. اوضاع سياسي ايران در دوره ساساني
2-2. تشكيلات اداري حكومت ساساني
2- 3. اوضاع اجتماعي ايران در دوره ساساني
2- 4. اوضاع اقتصادي ايران در دوره ساساني
فصل سوم: مذاهب دوره ساساني
3-1. آئين زرتشت
3- 2. آئين ماني
3- 3. آئين مزدك
فصل چهارم: جنگ هاي ساسانيان با اعراب مسلمان و دلايل انقراض حكومت ساساني
مقدمه فصل چهارم
4-1. جنگ يُل يا (واقعه جسر)
4- 2. واقعه بويب يا (واقعه نُخيله)
4- 3. جنگ قادسيه
4- 4. فتح مداين
4- 5. جنگ جلولاء
4- 6. جنگ شهر شوشتر
4- 7. جنگ نهاوند
4- 8. دلايل انقراض حكومت ساساني
فصل پنجم: نتيجه گيري
نتيجهگيري
پيوست ها
منابع و مآخذ
فهرست منابع
چكيده انگليسي
منابع و مأخذ:
1- ابن اثير، عزالدين علي، 1370، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، مترجم عباس خليلي، انتشارات علمي، تهران، جلد دوم.
2- ابن نديم، 1346، الفهرست، مترجم رضا تجدد، انتشارات ابن سينا، تهران.
3- اصفهاني، حمزه، 1346، سني ملوك الارض و الانبياء، مترجم دكتر جعفر شعار، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، تهران.
4- امستد، 1334، تاريخ شاهنشاهي هخامنشي، مترجم دكتر مقدم، انتشارات ابن سينا، تهران.
5- اقبال آشتياني، عباس، تاريخ مفصل ايران از صدر اسلام تا انقراض قاجاريه، انتشارات كتابخانه خيام، تهران.
6- آلياري، حسين، 1385، جزوه نقد و بررسي تاريخ ايران از سقوط ساسانيان تا آغاز خلافت عباسي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد شبستر.
7- بلاذري، احمدبن يحيي، 1346، فتوح البلدان، مترجم آذرنوش آذرتاش، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، تهران.
8- بلعمي، ابوعلي، 1372، گزيده تاريخ بلعمي، انتخاب و شرح دكتر جعفر شعار، دكتر محمود طباطبايي، نشر قطره، تهران، چاپ اول.
9- بيروني، ابوريحان، 1363، آثار الباقيه، مترجم اكبر داناسرشت، انتشارات اميركبير، تهران.
10- بويل، جي. آ، 1368، تاريخ ايران كمبريج (از سلوكيان تا فروپاشي دولت ساسانيان)، مترجم حسن انوشه، انتشارات اميركبير، تهران، جلد سوم(قسمت اول)، چاپ اول.
11- بهمنش، احمد، 1332، تاريخ ملل قديم آسياي غربي، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
12- پلوتارك، 1346، حيات مردان نامي، مترجم رضا مشايخي، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، جلد چهارم.
13- پيرنيا، حسن، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض ساسانيان، انتشارات كتابخانه خيام، تهران.
14- پيرنيا، حسن، ايران باستان، انتشارات دنياي كتاب، تهران، 3 جلد.
15- تاريخ سياسي- اجتماعي ايران (قبل از اسلام)، 1370، شركت چاپ و نشر ايران، تهيه شده در گروه تاريخ دفتر برنامه ريزي و تأليف كتب درسي.
16- جوان، موسي، 1340، تاريخ اجتماعي ايران، انتشارات بي تا، تهران.
17- خواجه نظام الملك طوسي، سياست نامه، به اهتمام هيوبرت دارك، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران.
18- دينوري، احمدبن داود، 1371، اخبار الطوال، مترجم دكتر محمود مهدوي دامغاني، نشر ني، تهران.
19- دورانت، ويل، 1337، تاريخ تمدن، مشرق زمين گاهواره تمدن، مترجم احمد آرام، انتشارات اقبال، تهران، جلد اول.
20- دياكونف، 1354، تاريخ ماد، مترجم كريم كشاورز، انتشارات پيام، تهران.
21- دياكونف، 1354، اشكانيان، مترجم كريم كشاورز، انتشارات پيام، تهران.
22- داندامايف، 1354، تاريخ سياسي، اقتصادي و اجتماعي هخامنشيان، مترجم ميركمال نبي پور، نشر گستره، تهران.
23- دوبوار، نيلسون، 1342، تاريخ سياسي پارت، مترجم علي اصغر حكمت، انتشارات ابن سينا، تهران.
24- دريايي، تورج، 1384، شاهنشاهي ساساني، مترجم مرتضي ثاقب فر،انتشارات ققنوس، تهران، چاپ دوم.
25- راوندي، مرتضي، 1354، تاريخ اجتماعي ايران، انتشارات اميركبير، تهران، جلد اول.
26- زرين كوب، عبدالحسين، 1373، تاريخ مردم ايران (1) (ايران قبل از اسلام)، انتشارات امير كبير، تهران، جلد اول، چاپ چهارم.
27- زرين كوب، عبدالحسين، 1371، تاريخ مردم ايران، انتشارات اميركبير، تهران، جلد دوم، چاپ سوم.
28- زرين كوب، عبدالحسين، 1373، تاريخ ايران (بعد از اسلام)، انتشارات اميركبير، تهران، چاپ هفتم.
29- زرين كوب، عبدالحسين، 1380، بامداد اسلام، انتشارات اميركبير، تهران، چاپ دهم.
30- زرين كوب، عبدالحسين، 1386، كارنامه اسلام، انتشارات اميركبير، تهران، چاپ دوازدهم.
31- زرين كوب، عبدالحسين، 1386، آشنايي با تاريخ ايران، انتشارات سخن، تهران، چاپ اول.
32- زيدان، جرجي، 1373، تاريخ تمدن اسلام، مترجم علي جواهركلام، انتشارات اميركبير، تهران، جلد اول، چاپ هشتم.
33- سايكس، سرپرسي، 1363، تاريخ ايران، مترجم فخر داعي گيلاني، انتشارات دنياي كتاب، تهران، جلد اول.
34- شهيدي، سيدجعفر، 1370، تاريخ تحليلي اسلام، شركت چاپ و نشر ايران، تهران.
35- ضياءپور، جليل، مادها و بنيانگذاري نخستين شاهنشاهي در غرب فلات ايران، انتشارات انجمن آثار ملي، تهران.
36- طبري، محمدبن جرير، 1352، تاريخ طبري، مترجم ابوالقاسم پاينده، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، تهران، جلد پنجم.
37- فياض، علي اكبر، 1374، تاريخ اسلام، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ هفتم.
38- فراي، ر.ن، 1363، تاريخ ايران كمبريج (از اسلام تا سلاجقه)، مترجم حسن انوشه، انتشارات اميركبير، تهران، جلد چهارم، چاپ اول.
39- فراي، ريچارد، 1344، ميراث باستاني ايران، مترجم مسعود رجب نيا، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران.
40- كريستين سن، آرتور، 1375، ايران در زمان ساسانيان، مترجم رشيد ياسمي، انتشارات دنياي كتاب، تهران، چاپ هشتم.
41- گيرشمن، رومن، 1383، ايران از آغاز تا اسلام، مترجم دكتر محمد معين، انتشارت معين، تهران، چاپ اول.
42- گوتشميد، آلفردفن، 1356، تاريخ ايران و ممالك همجوار آن از زمان اسكندر تا انقراض ساسانيان، مترجم كيكاوس جهانداري، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران.
43- گيبون، 1353، انحطاط و سقوط امپراطوري روم، مترجم فرنگيس شادمان، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، جلد اول.
44- لوكونين، 1350، تمدن ايران ساساني، مترجم عنايت الله رضا، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران.
45- مستوفي، حمدالله بن ابي بكر، 1364، تاريخ گزيده، به اهتمام عبدالحسين نوايي، انتشارات اميركبير، تهران، چاپ سوم.
46- مسعودي، علي بن الحسين، 1382، مروج الذهب، مترجم ابوالقاسم پاينده، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، جلد اول، چاپ هفتم.
47- مسعودي، علي بن الحسين، 1349، التنبيه والاشراف، مترجم ابوالقاسم پاينده، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران.
48- نولدكه، تئودور، 1356، تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان، مترجم عباس زرياب خوئي، انتشارات انجمن آثار ملي، تهران.
49- هرودوت، 1338، تاريخ هرودوت، مترجم دكتر هادي هدايتي، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، جلد اول.
50- هوار، كلمان، 1363، ايران و تمدن ايراني، مترجم حسن انوشه، انتشارات اميركبير، تهران.
51- يعقوبي، ابن واضح، 1355، تاريخ يعقوبي، مترجم دكتر محمد ابراهيم آيتي، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، جلد اول.
فایل دانلودی حاوی فایل word می باشد.